نورعلی مرادی بئوار الیما
درسیرو گشت همیشگی که در صفحات لری متعلق به همه عزیزان لراز ایلام تا بوشهر داشته و دارم , که بی شک بهترین آنها مطالب خام و خالی از هرگونه تحلیل و آنالیز زائد صاحب صفحه هستند , غالبا به منابعی خام برمیخورم که برای من حکم گنجینه را دارند منجمله این دو ویدو از یک نفر(نوجوان خوشصدا علی صالحی بهداروند ) که در دو صفحه متفاوت دیدم و دانلود کردم .
شاه بیت ابیاتی که او می خواند یعنی این بیت :؛”ترنه هات شل و بلند , رهدن پس شو(ن )-چی سوار ترکمن , رهدن وه لرستو(ن)“(گیسو ان بلند و لّخت ات, برشانه ها ریخته است , چون سواران ترکمن که به لرستان یورش آورده اند! ) اگرتصنیف کهن و قدیمی باشد که درظاهر قدیمی می نماید , یک سند شفاهی تاریخی حداقل چهارصد ساله پشت سر خود دارد که این گنجینه تاریخی سینه به سینه و پشت به پشت روایت و به ما به یادگار رسیده است .
اگرازترکیب صددرصد غلط کاربرد فعل معلوم رهدن (ریختن ) به جای ترکیب درست اش که فعل مجهول رهستن (ریخته شدن ) که غالبا توسط نسل جدید لرزبان فاقد آموزش زبان مادری و لرفرنگی زبان , عموما غلط و به اشتباه استفاده می شود ,چشم بپوشیم و بگذریم و نادیده بگیریم و آنرا تصرف خواننده فرض کنیم (که البته در آن صورت وزن بیت از هم می پاشد ) و یا تلفظ لهجه ایی وگویشی خاص منطقه ایی و محلی فرض کنیم (که بعید میدانم ؟!) ,سبک و سیاق واژگانی و معنایی بیت , از لحاظ کاربرد واژگان ترکمن و لرستان ,امروزی و معاصر نمی نماید و کهن است .
مخصوصا که کاربرد ترک و ترکمن در ابیات کهن لری مسبوق به سابقه هست و من شخصا یک مصرع از یک تصنیف دوالالی قدیمی ,هنوزجسته و گریخته , یادم هست بدین مضمون که “سوارون هنی ایان , چه ترکن چه ترکمن (سوارها دارند می آیند , چه ترک هستند و چه ترکمن ” یا “سوارون آ فلونی , چه ترکن , چه ترکمن “(سواران فلان کس یا ترک هستند یا ترکمن )“, به همین سبب , صددرصد , تشبیه ریخته شدن و سرازیرشدن زلف یار برگردن او , به سرازیرشدن و یورش و هجوم ترکمن ها , بی برو برگرد , اشاره به واقعه و وقایعی تاریخی در چند صد سال گذشته یعنی هجوم انبوه و گسترده قبایل ترکمن(به تعبیر امروزی ترک ها ) به جایی در لرستان؛ یا لرستان فیلی (لرکوچک ) یا لرستان بزرگ (بختیاری ,کهگیلویه , ممسنی , لیراوی )دارد .
و یک بینش عمیق تاریخی به این بنده حقیر این احساس را تلقین و این تصور را تداعی می کند که این بیت اشاره یا به هجوم سنگین تاریخی ترک ها (ترکمن ها ) دردوران صفوی به لرستان فیلی است که همچنانکه در مطلب قبلی ام شرح دادم به شکست تاریخی ترکان از لرها و قتل عام آنها و به از تن جداشدن سر سرداران قبیله بیات هم درپیشکوه لرستان در بروجرد و هم درپشتکوه لرستان درنزدیکی خانقین و بغداد و برچیده شدن امارت بیات انجامید که اگر چنین نمی شد و ترکان در لرستان فیلی استقرار مستمر می یافتند هویت لرستان فیلی همچون آذربایجان و روم شرقی (ترکیه کنونی ) کون فیکون ودگرگون می شد ! بیشک در این درگیری ها در لرستان فیلی مخصوصا در نبرد بروجرد , لرهای بختیاری نیز سهیم بوده و این بیت یادگار آن واقعه تاریخی است !
یا اینکه این بیت اشاره به هجوم طوایف ترکمآن افشار در منطقه لربزرگ در کهگیلویه و بختیاری دارد مخصوصا به ظهور و خروج و قیام “قلندر لر” معروف به شاه قلندر دردوران شاه سلطان محمد صفوی که همچون لرستان صغیر (لرستان فیلی ) در لرستان بزرگ (لربزرگ ) نیز , صفوی ها , سیاست استقرار انبوه قبایل ترکمان (ترک افشار) را باجدیت دنبال کرده و برای ترکیزه کردن هویت لری مردمان کهگیلویه و بختیاری گام بلند برداشته بودند بدانگونه که دیگر نه اتابکان و کی ها وکاید ها و میرها ی لر که افشار ها بر منطقه لربزرگ و برلرها حکومت می کردند و ایللربیگی منطقه مستقیما ازسوی صفوی ها و از میان قبایل مهاجر افشار برگزیده می شد .انبوه قبایل ترکمن (ترک ) افشار و ذوالقدر و غیره که از منطقه آناتولی به دعوت صفوی و در کسوت قزلباش ها به مناطق لرنشین آمده بودند نه تنها اغلب مراتع و علفزار هارا بلکه قرا و قصبات و شهرهایی چون دهدشت در کهگیلویه و دورق درخوزستان را از دست لرها خارج و خود مستقر شده بودند .
ضعف طوایف لر اززدوخورد مداوم با ترکان افشار به حدی بود که طوایف لر گروه گروه ,ابواب جمعی ایل افشار شده و قیمومیت آن را پذیرفته به آن می پیوستند .در این بحبوحه بزرگمردی لر , قلندر نام هزاران تن از طوایف لر را گرد کرده و لشکری بیست هزارنفری از لرها فراهم کرد و قتل عامی عظیم از ترکمنان و سران طوایف آنها کرد و شکستی تاریخی بر ترکان و ایل افشار واردنمود آنچنانکه همه افشار ها از منطقه لربزرگ تارومار شدند ! و یا ابواب جمعی طوایف لرشده بدان ها پیوسته در ها حل شدند !
تکرار وقایعی تاریخی چون این در لرستان , سبب شد که نه تنها خود ایلات لر که نوار غربی فلات ایران, از ترکیزاسیون و عربیزاسیون مصون بماند. که علل و سبب اش چیزی نبود مگر۱- موقعیت جغرافیایی کوهستانی لرستان که همچون سدی دربرابر ورود اقوام بیگانه و فرهنگ غیر بومی عمل می کرده است و۲ دوم و از همه مهمتر شیوه زندگانی ایلیاتی و نه رعیت مابانه آنان که سوارکاری و جنگاوری و مقاومت ودفاع لازمه این شیوه گانی بوده است و نه زندگانی رعیتی و پیشه وری ..
در مقاله “: چرا فلات ایران؛ عرب ویا کاملا فارس زبان یا ترک زبان نشد ؟ شرح خواهم داد که ساکنین فلات مرکزی و شرق ایران و بخصوص مردمان شهری پیرامونی و درونی لرستان مثلا بروجرد و نهاوند و کنگاور و کرمانشاه و ملایر و دزفول و شوشتر و خوانسار و گلپایگان , و حتی اصفهان و تهران و یزد و مشهد , هویت امروزی خودرا نه مدیون فردوسی و نه هزاراان شاعر دری زبان دیگر و حتی نه مدیون صنعت و پیشه و هنر خود , بلکه مدیون موقعیت جغرافیایی لرستانات و شیوه زندگانی ایلات لر هستند (و سپس جغرافیای کوهستانی البرز و شیوه زندگانی ایلات کرمانج و بلوچ و تالش و..) ویژگی که ابرشهر ها و مدنیت ها و جغرافیا های تاریخی چون مداین و تسفون و بغداد و دمشق , طرابلس و مصر و مغرب و سمرقند و بخارا و تبریز و اردبیل و بادکوبه و استانبول و ازمیر , فاقد آن بودند و ناچار تن به پذیرش فرهنگ عربی و ترکی دادند