مصادره میراث جغرافیایی , فرهنگی , مادی و معنوی لرها و لرستان, توسط ناسیونالیسم های ” عربی وکردی و فارسی و ترکی “همسایه با توسل به جعل و تحریف و تصرف و ..

نورعلی مرادی بئوار الیما

ما لرها چون خودمان در خواب غفلت هستیم , گمان میکنیم که هم خواب تشریف دارند حال آنکه زمین درحال حرکت است و جریانات کلان توسعه طلب ناسیونالیستی همجوار ما (پان فارسیسم , پان کردیسم , پان عربیسم . پان ترکیسم ) هم بروز و هم هرروز درحال حرکت و فعالیت اند برای مصادره جغرافیا(آب و نفت و گاز ),و میراث تاریخی و فرهنگی خطه لرستانات که نخبگان اش در خواب غفلت تشریف دارند !
با حرکات و فعالیت های جریانت ناسیونالیستی پان فارس ها و پان عرب ها وپان کرد ها که آشنا هستید .

پان ترکیسم و اتحادیه ایلی قشقایی ها و پروژه مصادره میراث فرهنگی لری به اسم میراث ترکی

پان ترک ها نیز (شاید به جهت نداشتن تماس با جغرافیای پهناورلرها وبالطبع نداشتن تنش قومی همچنین داشتن دشمنان مشترک همچون ,پان کردیسم و پان فارسیسم مرکزگرا )هرچند کمترین اصطکاک را با هویت گرایی لری داشته و دارند با این حال, انها نیز, در قضیه ایی چون قضیه قشقایی ها به شیطنت مشغول اند !
پیشاپیش یادآور شوم که اصطلاح و ادبیات ” “ترک آذربایجان” و ” ترک های ایران” و” ترک های قشقایی”اینها به تازگی و چند دهه بیشتر نیست که دربین محافل سیاسی فرهنگی و سپس رسانه های “ترکیه “رایج و سقز دهن هرکس شده و سابقه ایی ندارد!
اینکه آذربایجانی ها (آذری ها ) و قشقایی های ایران از سوی , میدیا و نخبگان و سیاسیون و ناسیونالیست های ترک ترکیه و سپس عموم مردم ترکیه, “ترک “خوانده شوند و مطرح شوند و هم سعی در نفوذ و یارگیری در بین آنها شود به عنوان “یک سیاست ژرف حکومت ترکیه” , پدیده ایی نوظهور و مربوط به همین چند دهه اخیر است .


(یادآوری این نکته از این جهت اهمیت دارد که جالب است بدانیم که تا پیش از این چند دهه اخیر و هنوز هم , مردم و رسانه های ترکیه همیشه ازمردم آذربایجان و زبان آنها با عنوان ” آذری “و آذریجه (زبان آذری ) یاد کرده اند و حتی خود مردم آذربایجان(جمهوری آذربایجان ) از خود نه به عنوان ترک بلکه با عنوان آذربایجانی و و از زبان خود با عنوان زبان آذربایجانی یاد کرده اند . و فقط ایرانی ها هستند که از آذربایجانی به عنوان ترک و از زبان آنها به عنوان زبان ترکی یاد کرده و می کنند (فقط در رسانه هایی حکومتی بوده که اصطلاح آذری استفاده میشده و هرگز دربین مردم ایران , جا نیفتاد

دلایل قوت گرفتن جریان پان ترکیسم دریران درچند دهه اخیر

دلایل تغییر رویکرد سیاست های خارجی ترکیه و رسانه های ترکیه و جریانات ناسیونالیستی ترک , در ترک خواندن آذربایجانی ها و پر رنگ کردن این عنوان و کم رنگ کردن اصطلاح پیشین آذربایجانی , و همچنین سعی در نفوذ و یارگیری در بین آنها به عنوان “یک سیاست ژرف حکومت ترکیه” چند مورد هست .
که دلایلی چند برای ان می توان برشمرد .
۱- نخست سقوط نظام ملی گرای شاهنشاهی ایران که تمایلات ضد ترکی داشته و بالعکس مدافع حرکت پانکردیستی درمنطقه به عنوان اهرم فشاری بویژه علیه ترکیه و عراق بود و همچنین برسرکارامدن نظام جمهوری اسلامی که هم به ایده ولوژی ملی ایرانی پشت پا زد و هم سبب شد که بعد از لایه پرنفوذ فارس های کویر مرکزی در حکومت ایران , همزمان یک لایه پرنفوذ از ترک های آذربایجانی (از چهره های روحانی و نظامی و کشوری )اغلب پست های حساس کشوری , لشکری سیاسی ,اقتصادی ایران را , بعد از فارس ها, به چنگ آوردند چرا که این دو منطقه (مناطق کویری مرکز و شرق ایران ) و (آذربایجان ) اساسا خاستگاه ایده الوژیکی انقلاب واپسگرای شیعی اسلامی ۵۷ بود و از همین رو این دو قشر (فارس های کویری مرکز ایران ) و سپس ترک های آذربایجان , پس از آن انقلاب همه پست های کلیدی را تاکنون دردست داشته و دارند !
آذربایجانی ها درتقسیم بندی قدرت بعد ازفارس های کویرنشین مرکز ایران ,در پله دوم , با سهم گرفتن در قدرت و مشارکت با حکومت , از درآمدهای نفتی ایران ؟ (در حقیقت نفت مناطق لرنشین )صاحب بیشترین رفاه و توسعه شهری و اقتصادی و فرهنگی شده و این رشد و توسعه اقتصادی شهری و بالتبع آن رشد فرهنگی و ایجاد طبقه متوسطه قوی و مرفه الحال که نیازهای و دغدغه هایی فراتر از خوراک و پوشاک و مسکن و کار , دارند و آن هویت قومی اجتمایی است , سبب شده که یبنیه ناسیونالیستی این دو قومیت (فارس و ترک ) , رشد کرده , قوی شود !
به نسبت دیگر قومیت های محروم ایران که سهم و مشارکت کمتر درپست های حساس حکومتی , تجاری , سیاسی و دینی و مذهبی دارند و بالطبع سهم کمتری از بودجه و توسعه و رفاه و عمران برده اند و قشر متوسطه متوسط الحالی که فارغ از دغدغه های خورد و خوراک و کار و مسکن , مجالی یافته به نیازهایی فراتر از آن همچون فرهنگ و هویت و زبان , بیندیشد (کردها یا بلوچ ها از آنجا که سنی هستند , بستر انگیزشی هویتگرایی آنها( حتی ناسیونالیسم قومی شان ) دراساس مذهبی است که ناسیونالیست های قومی شان بران موج سوار شده و کولی می گیرند ! جریان سنی شدن پان عرب ها هم از همین سوژه , خط گرفته است ) درین میان لرها (علی رغم ثروت نفت و گاز و آب زیر پای شان )همچنان که از توسعه اقتصادی به مراتب کمتری برخورداربوده به همان میزان نیز از نفوذ سیاسی اندکی دررده های بالای سیاسی و سیاستگزاری های حکومتی سهمی داشته اند چرا که نخبه گان شان از شعور قومی /سیاسی به مراتب کمتری برخوردار بوده اند و هستند


مخلص کلام آنکه ناسیونالیسم ترکی آذربایجانی که محصول رشد طبقه متوسطه مرفه الحال آذربایجان توسعه یافته است , هم زمان باکمرنگ شدن باورهای مذهبی ,مولفه های مدرنیزم منجمله دغدغه های هویتی و زبان و گرایش به ترکیه مدرن و سکولار و غربگرا . درطبقات متوسطه آذربایجانی هرروز پررنگ تر می شود !
۲-فروپاشی جماهیر شوروی و ظهور نزدیک به بیست جمهوری و ولایت خودمختار ترک تبار و ترک زبان با وسعتی چند میلیون کیلومتر , آنهم دارای ذخایر عظیم نفتی که سخت مورد نیاز جمهوری ترکیه است ,بخصوص جمهوری آذربایجان نفتخیز که همسایه دیوار به دیوار ترکیه است
این رخداد به ناگهان ترکیه فقیر و منزوی و طفیلی دول غربی را , به یک دولت و متحد استراتژیک برای هم غرب و هم دول نوظهور ترک تبار و هم قدرت منطقه ایی تبدیل کرد .
الگویی مدرن , پیشرو , سکولار , “بگی نگی دمکراتیک ؟!” الگویی دلربا که نه تنها همه پانترک های منطقه (بخصوص آذربایجانی ها ) بلکه همه پان فارس ها و پانکردها و پان عرب های منطقه نیز , حسرت اش را می خورند و به آن حسادت می کنند !
۳ – دوم برسر کارآمدن اسلامگرایان ملی گرای ترک به رهبری رجب طیب اردزغان و برچیده شده نظام ملیگرایان سکولار و غربگرای ترک که سکان سیاست داخلی و خارجی ترکیه از زمان آتاتورک به اینسو دردست داشتند که با این تغییر یک چرخشی اساسی در سیاست خارجی ترکیه نسبت به مساله ترک ها و ترک زبانان خارج از ترکیه بخصوص جمهوری آذربایجان و سپس ترک زبانان آذربایجان ایران پدید آمد …
قبلا در مطلب مفصل “لرستانات ,ما لرهاوناسیونالیسم های توسعه طلب همسایه ما ” در بخش مربوط به ” پیدایش ناسیونالیسم ترک و آفرینش ملتی تحت نام ملت ترک ” نوشتم که :
*ظهور آتاترک و چرخش سیاست ترکی سازی برون مرزی به ترکی سازی درورن مرزی .
مصطفی کمال پاشا (آتاترک)، یکی از منتقدان ایدئولوژی‌های فرا کشوری و جهانی پان‌ترکیسم بود وی ترجیح داد که به جای سیاست گسترش پانترکیسم و پان تورانیسم در خارج از مرزهای جمهوری نوظهور ترکیه )یعنی آذربایجان و آسیای میانه , بالعکس سیاست ناسیونالیسم ترکی و ترکی سازی در داخل مرزهای ترکیه جایگزین آن کند؛ هرچند که البته اقدامات اوبالاخره امروز در راستا و به سود پان‌ترکیسم درهردو منطقه آذربایجان و آسیای میانه ختم شد !

شعار او یا بهتر بگوییم شعار حزب او ” حزب جمهوری خواه خلق” «Yurtta sulh, cihanda sulh» به معنای صلح در خانه، صلح در جهان بود که این موضع‌گیری بعداً به عنوان سیاست خارجی جمهوری ترکیه اعلام و اجرا شد. که به نوعی به مفهوم عدم حمایت سیاسی فرهنگی نظامی از جنبش های پان ترکییستی خارج از مرزهای ترکیه و عدم دخالت در امورمربوط به ترک های ساکن در کشور های همسایه بود .سیاستی که با ازهم پاشیدن جماهیر شوروی و ظهور ده ها جمهوری ترک زبان من جمله جمهوری نفت خیز آذربایجان , ظهور احساسات ترک گرایانه هم در جمهوری آذربایجان و هم آذربایجان ایران , و همچنین برسرکارآمدن رجب عیب اردوغان ,
دیگر این سیاست دنبال نمی شود .
اما چرا به مدت نزدیک به هفتاد هشتاد سال این سیاست به توسط نظام کمالیستی دنبال شد و چرا هم اکنون رنگ باخته است ؟
آتاتورک و تئوریسین های ناسیونالت ترک که برگرد وی بودند منجمله و از همه مهمتر عصمت اینونو که پس از وی جانشین اش شد , به خوبی و با هوشمندی پی برده بودند که باید زمین را ساخت و آنگاه به آسمان پرداخت .
اکثریت جمعیت آن زمان جمهوری نوظهوری که به تازگی ترکیه نام گرفته بود ترک نبودند !
-تات ها یا عجم ها (آذربایجانی های جعفری مذهب دوازده امامی ترکی زبان )
قومیت کرمانج ,که ما امروز به نام کرد قلمداد شان می کنیم ,
— “همشین” های مسلمان اما ارمنی زبان
“پوشا”های کولی مسلمان ,
-سپس قومیت زازا ها یا دیملی ها

  • , گرجی ها (کارتول ها ),
    . لازهای همتبار با گرجی ها ,
  • عرب های ماردین و هاتای (اسکندرون )..
    یا مردمانی که ترکی نمی داستند یعنی میلیونها مهاجرآبازی ,آدیغه ,اوست .. که تحت نام “چرکس” از قفقاز و پس از برسرکار آمدن نظام بلشویکی به ترکیه گریخته بودند
    و”پوماک ” ها میلیونها مهاجر مسلمان یونانی, بلغار, ومیلیونها بوسنیایی , آلبانیایی که طی توافق” مبادله” با مسیحیان ساکن عثمانی , به جمهوری ترکیه آمدند.
    یا برخی که اگر ترکی میدانستند و ترکی سخن می گفتند اما نه احساس ترکی بلکه احساس عثمانلی بودن و مسلمان بودن داشتند : قاطبه مردم شهری ترکیه که خود را فقط “عثمانلی” میدانستند و میشناختند و نه ترک !
    از همین رو سعی کمالیست ها در این هشتاد سال گذشته در ترکیه از طریق نهاد آموزش و پرورش, رادیو تلویزیون , نشریات دانشگاه ها ,و البته گاها به جبر و آمرانه و با قدرت نظامی ترکی سازی این قومیت ها و نهادینه کردن هویت ترکی در آنان بود و تا حدودی زیادی البته بسیار موفق بوده است .””
    پروژه ای که ناسیونالیسم فارس نیز تحت نام ناسیولیسم ایرانی به رهبری رضاشاه و محمدرضاشاه , در فلات ایران نیز پیش بردند و عملی کردند تا از دیگ هفت جوش : تاجیک و لر و بلوچ و تالش و اورامی و عرب و گیلک و کرمانج و تات و سوران و ارمنی و آشوری , یک پدیده “ژنریک” بسازند به نام ایرانی آریایی پارسی !که زبان اش یکی است یعنی فارسی ! و تبارش یکی است یعنی پارسی آریایی !!؟؟
یکی از خوانندگان مجالص عروسی در قشقایی

*پان ترکیسم و اتحادیه ایلی قشقایی ها و پروژه مصادره میراث فرهنگی لری به اسم میراث ترکی
دانستیم که همگی ترک زبانان نواحی جنوب و جنوب غربی ایران( ایلات افشار و بچاقچی کرمان , و ایلات ترک زبان بختیاری “چهارمحال و فریدن و خوزستان” ) به هیچ وجه جزوه اتحادیه ایل قشقایی نبوده و نیستند بلکه ایلات مستقل و پراکنده با خاستگاه متفاوت بوده اند .حتی ایلات بزرگی ایل دره شوری یا ایل فارسیمدان , خود ایلات مستقل بودند که بعدا دریکی دو قرن اخیر قیمومیت قشقایی و نام قشقایی را پذیرفتند !
خود ایل قشقایی نیز در حقیقت اتحادیه ایی از ایلات لرفیلی (طوایف متفرقه لر زندیه ) و ایلات لر زبان ایالت فارس و کهگیلویه و شولی و شبانکاره و حتی بختیاری بوده که به گرد یک هسته ایل ترکی گردآمدند! بسیاری از این طوایف قشقایی هنوز هم زبان مادری شان لری هست و آن طوایفی لر قشقایی هم که ترکی را جایگزین لری کرده اند یا نام طایفه ایی لری دارند یا هنوز تبار لری خودرا به یاد می آورند !
لیکن در تلاشی نوظهو ,دردودهه اخیر ,ازسوی پانترکیست ها (بیشتر متاثر ازترکیه و کمتر آذربایجان ) با نفوذ در برخی عناصر ایل قشقایی , طی پروژه ای ,سعی برترک “قشقایی” وانمود کردن همگی ترکان مناطق فارس و بختیاری(چهارمحال و فریدن ) و کرمان و کهگیلویه و خوزستان و …و همچنین همه طوایف اتحادیه قشقایی من جمله لرهای قشقایی و همچنین “ترکی وانمود کردن” همه میراث فرهنگی لری چون پوشش و موسیقی ورقص دارند تا جهت مقاصد سیاسی -ناسیونالیستی درآینده , آنان را در زیر یک عنوان قومی و یک پرچم سیاسی متحد و کنترل و به حرکت درآوردند !
.صفحات و شبکه های مجازی؛ کتبی, سمعی و صوتی , بصری , چون ویکی پدیا ,یوتوب اینستاگرام ,..عرصه و صحنه این نمایشات و تبلیغات و رجزخوانی و دروغ پراکنی ها و جعل و مصادره میراث تاریخی , فرهنگی دیگر قومیت ها از سوی ناسیونالیست های کرد و فارس و عرب و ترک هست !
درین یک دهه اخیر مخصوصا ,شبکه های فضای مجازی پوپولیستی و عوامگرا که مالامال از خزعبلات و لاطاعلات و چرندیات پان فارسی و پان کردی و پان ترکی و پان عربی , تحت نام اطلاعات علمی عمومی است ,منجمله دایره المعارف عامیانه عوام پسندی چون چرندنامه ” ویکی پدیا” و دراین اواخر” شبکه یوتوب “که درحقیقت “همان ویکی پدیای صوتی – تصویری” است , جولانگاه این جعلیات پردازی های ناسیونالیستی به قصد “ایجاد شور و غرور کاذب و جعلی ناسیونالیستی کردی , ترکی , عربی , پارسی-آریایی , و تحریک احساسات سطحی قومی- ملی است !
مثلا می بینیم در قالب یوتوبر ها و صفحات آشپزی چند خانم مثلا دهاتی و بومی و بیسواد را در آستارای تالش گیلان به کار گرفته , آشپزی می کنند ! درظاهر شاید بنظر بیاید که هدف یوتوبر , بدست آوردن چند فالور وچند لایک و بالاخره کسب چند دلار درآن وضع بد اقتصادی ایران است اما بعد می بینی که همان خانم های به ظاهر دهاتی و ساده , آستارا ی تالش گیلان را , آستارای آذربایجان معرفی می کنند ! غذاهای تالشی را غذای ترکی و طبیعت و جغرافیای و لباس تالش و تالشی را ترکی آذربایجانی می شناسانند !! و می فهمی که اتاق فکری پشت سر این چند خانم دهاتی و این برنامه به ظاهر ساده آشپزی هست .

یک شو سازمان یافته تبلیغاتی پان ترکیستی در قالب یک گزارش مثلا مستند از یک عروسی قشقایی با پرچم ها و بیرق ها و نشان های جعلی و ساختگی و از پیش هماهنگ شده “ترکی اغزی مغولی” برای مصادره این رسومات و لباس و موسیقی به اسم “ترکی اغزی “!
در هیچ عروسی قشقایی شما این پرچم ها و نشان های عجیب و غریب و نوظهور را نمی بینید
مشخص است که قبلا یوتیوبر و گزارشگر پان ترک ترکیه ایی , قبلا با عوامل پانترکی در قشقایی , که همگی به نام مشخص اند , هماهنگ شده , زمینه را برای یک نمایش پانترکیستی و مصادره لباس و موسیقی و رقص لری و سایر میراث فرهنگی اتحادیه ایلی قشقایی چیدمان کرده است

یا تازگی هم مد شده مخصوصا با افت قیمت پول ایران و ارزانی که برای توریست خارجی به ارمغان آورده که گروه گروه پان ترک های ترکیه(چه پان ترک اسلامگر چه پان ترک سکولار ) درقالب توریست, به ایران سفر می کنند, مخصوصا مناطق ترک زبان نشین آذربایجان و ترکمن صحرا و مخصوصا بین قشقایی ها ..و به معرفی این مناطق و مردم و ترکی وانمود کردن هرچه و هرچیز اقدام می کنند! جغرافیا و میراث آذربایجان وترکمن صحرا و قشقایی که جای خود دارد , حتی میراث فارس و فارسی زبان را !!!به طوری که مرغ زیر پلو هم خنده اش میگیره !! ولی بالاخره حتما این خوراک تبلیغاتی , خورنده ایی هم دارد وگرنه تولید نمی شد
مثلا یک خانم محجبه مسلمان سنی ترکیه ایی , مدت دو سال هست که این خانم به عنوان یوتوبر ,به همه جای ایران سفرکرده و گزارش تهیه می کنه ! گاها وقت سفر به مناطق شیعی مثل قم و مشهد , چنان با آب و تاب گزارش میده که آدمی تصور میکنه که این خانم ترک سنی محجبه ,همین روزهاست که به مذهب راستین شیعه اثنی عشری مشرف بشه!! امابعد وقتی همین خانم ,به آذربایجان و ترکمن صحرا و بین قشقایی میره , به خوبی ترشحات و تراوشات تند و فاشیستی پانترکیستی از گفته هاش هویداست !که چه با مهارت هم تعصب دینی اسلامی و هم تعصب قومی نژادی پانترکیستی را چون شیر و شکر, درهم آمیخته است که کمتر کسی متوجه می شود !
جدا از بیانات پانترکیستی اش درباره آذربایجان (که مهم نیست وبه من لر اصلا ارتباط ندارد ) و همچنین قشقایی (که به بنده ارتباط دارد و مهم هست ) ایشان حتی میراث فارس هارا با جسارت باورنکردنی ترکی معرفی می کند !
آنچنانکه خواجه نظام الملک طوسی وزیرخراسانی سلجوقی ها و مولف کتاب سیاست نامه را یک ترک معرفی میکند! و محقر و مهجور بودن قبر او را دراصفهان نسبت به مقابر دیگر چهره های تاریخی در ایران ,تعمدی و صرفا به خاطر هم ترک بودن و هم سنی بودن نظام الملک طوسی می داند !
شما فکرش رابکنید نظام الملک طوسی یعنی هم شهری فردوسی طوسی ” سراینده شاهنامه” ترک باشد !؟ با این تفصل یعنی خود فردوسی و اهالی توس هم ترک بوده اند !
من اگر جای این جاعلین پان ترک بودم برای محکم کاری بیشتر , دلیل عوام پسندی هم می آوردم که اصلا خود کلمه توس یا طوس , از ” توز ” ترکی به معنی گرد و خاک و یا از”تُز”ترکی به معنی نمک آمده یا هر دوتاش !! علی الخصوص که آن نواحی خراسان , کویری و خاکش پراز گرد وغبار و آب اش پرنمک و شور است !( کی به کیه ؟تاریکیه ! )
همین خانم در صحبت هاش همه جا لباس و رقص لری لرهای ایالت فارس (ممسنی , کهگیلویه بویراحمدی ,بهمئی ,دشتستان .) را ترکی قشقایی معرفی کرد و یکی دو برنامه مفصل درباره ترک های قشقایی ساخت و از سوی پان ترک های هموطن اش هزاران لایک و بازدید خورد !
حتی یک ملای سنی ترک (هوجا ), دریوتیوب, با عرقچین و ریش انبوه , که یوتیوبری است که که با موتور سفر می کند و مثلا مسلمان متعصبی هم هست , در سفر به شهرهای اصفهان و اردبیل و شیراز و خراسان و .. جا به جا ,آثار و بناهای عهد مغول و ایلخانی و صفوی و قاجاری را ,”” تورک آتالریمیز کالدی اثر”. آثار ترکی , معماری ترکی ,بازمانده از نیاکان ترک خود “و ” آفریده و خلق شده به دست معماران و بناها و مهندسان قبایل غز و اغوز ” می داند و معرفی می کند ! و بدینوسیله به هم تباران خود و جامعه ترک تبار خود ,احساس غروری کاذب , دروغین و جعلی , از افتخار به ترک بودن تزریق می کند !
جالب آنکه همان خانم برنا سیاح که در ایران هرجا سفر میکنه , همیشه به مردم آذربایجان و قشقایی و ترکمن , خطاب می کند ترک ترک ترک!
اما در مملکت خودش در سفر به مناطق زازا نشین , که ایرانی زبان اند , از ایرانی خوادندن زبان آنها ابا می کند و آنهارا” آرین زبان “می نامد که به زبانی از “خانواده آرین” صحبت می کنند !در حالیکه در قاموس زبانشناسی خانواده ایی به نام “خانواده زبان آرین “وجود خارجی ندارد .بلکه خانواده زبان های ایرانی وجود دارد . یعنی به صراهت هم حقیقت را پنهان میکند و هم دروغ می گوید!

جالبتر آنکه همه اینها , درسفر به مناطقی هم مرز با ترکیه همچون آذربایجان غربی و شهر ارومیه , و مهاباد که کردها جمعیت کثیری دارند و حتی در این اواخر جمعیت غالب را پیدا کرده اند , منکر کردها شده و این مناطق را تماما ترک و هیچ ذکری از کردها نمی کنند اما به محض خارج شدن از آذربایجان و ورود به مناطقی چون کرمانشاه و ایلام ,با دست و دلبازی دقیقه به دقیقه ذکر می کنند که اینجا “برادران هم مذهب ن سنی کرد ” ما زندگی می کنند !
اون ملای ترک سنی که حتی در سفر به شیراز , با تفصیل از پادشاه کرد تبار ؟ (کورت کیرالی )کریم خان زند یاد می کند !؟

تنها محدود به این دو سه نفر نیست ! بلکه هر به ظاهر توریست پانترکی که به ایران آمده از قبل هماهنگ شده با برخی افراد در قشقایی رفته و فیلمی نمایشی و سازماندهی شده با نمادها و نشان ها و پرچم های جعلی و نوظهور پانترکی-مغولی (که اصلا در بین قشقایی پیشینه ایی نداشته ) تهیه کرده , و پوشاک و رقص و موسیقی لری را “ترکی اوغزی” معرفی کرده ,و رفته و در یوتوب گذاشته یا برای سازمان ها یا مقاصد دیگر روانه کرده است

البته این حرکات و جریانات فقط مختص جریان پان ترکیسم نیست !” !
پان کردها و پان عرب ها هم با همین ترفند ها در یوتوب و ینستاگرام و در پوشش برنامه های آشپزی و توریستی ,.. برای مصادره میراث فرهنگی همسایگان خود (مخصوصا میراث فرهنگی لرها )استفاده می برند
.
پان فارس ها هم که البته با داشتن همه امکانات مملکت ایران همچون کتاب های درسی و دانشگاهی و صداسیما و آموزش پرورش منبر و مسجد و …(چون ایران, اساسا , از آن خودشان است )اساسا نیازی به اینجور شامورتی بازی ها در یوتوب ندارند مثل پان کردها و پان عرب ها و پان ترک ها!
یا مثلا پانکردها در یوتوب .یک چند مرد و زن ساده دهاتی را در ایلام به بهانه آشپزی اجیر کرده , تحت نام کردستان به معرفی میراث فرهنگی , خوراکی و پوشاکی لرهای پشتکوه لرستان فیلی اما زیر نام کردستان , اقدام میکنند ! ایلام لرنشین کجا کردستان کجا ! ایلام که جای خودرا دارد شما اگر کرمانشاه را که هم کردستان بخوانید , برای خود کرمانشاهی ها ,مایه شگفتی است چه برسد به ایلام که پشتکوه لرستان و همسایه خوزستان است
از این طرح ادعا ها و دعاوی مضحک و سخیف ملی گرایانه درشبکه اجتماعی فراوان است که بعضا توسط ده ها و صدها هزارنفر جاهل لایک خورده !
ادعای پان ترک ها که “کلاش” ها و “هونزا “های پاکستان “ترک ” هستند و ایضا ادعای میدیا و ناسیونالیست یونانی که خیر کلاش ها از “اسلاف لشکریان اسکندر مقدونی ” هستند هستند!!؟؟
حال اینکه از نگاه علمی آنان بومی منطقه آریایی و حتی “پیشا آریایی” اند و کوچکترین ارتباط با ترک یا یونانی ندارند .
یا ادعای آلبانیایی ها در یوتوب و برخی شبکه های مجازی بر اینکه لرهای لرستان , از اسلاف لشکریان آلبانیایی تبار اسکندر هستند ! چرا ؟ صرفا به جهت مقداری شباهت کلاه و ستره لرهای فیلی با پوشش ملی آلبانیایی ها هست ! توهمی که بادیدن این پوشش لری دررسانه هایی جمعی در این چند ساله اخیر که اینگونه رسانه ها در سطح جهانی همه گیر شده و عوام به آن دسترسی پیدا کرده اند , باعث شده که برخی کاربران آلبانیایی عوام گرایانه به این باور دامن بزنند !
ادعای یک صفحه یوتیوب پانکردی دریوتیوب مبنی بر اینکه اکراینی ها کرد هستند؟! همین صفحه یک برنامه ساخته با این عنوان که “آیا ما کردها !؟اولین تمدن و حکومت تاریخی را در اکراین , تاسیس کردیم ؟! که هزاران پانکرد جاهل و متوهم آن را لایک کرده اند و از کرد بودن خود بالیده و افتخار کرده اند؟! با ادعای یک صفحه به اصطلاح محققانه پانکرد در یوتوب که کیمری ها , سومری ها (ملت های باستانی در مزوپوتومیا ) کرد بودند و باز هزاران کاربر جاهل پانکرد لایک کرده اند و از کرد بودن خود بالیده و افتخار کرده اند؟!
همین صفحه یوتیوب ” آل کرت “یک سلسله تاریخی در خراسان و افغانستان را , صرفا به جهت آنکه “کرد ” در زبان ترکی ” کورت ” تلفظ می شود , کرد معرفی کرده و در وصف شکوه و جلال تاریخی کردها و ال کرت , داد سخن داده آاست . هزاران کاربر عوام بیسواد پانکرد , در زیر این مطلب ها هزاران کامنت گذاشته و از اینکه کرد هستند و چنین گذشته شکوهمندی در اکراین و افغانستان و بین النهرین و جهان داشته اند به کرد بودن خود بالیده و افتخار کرده اند !؟
کانالی دریوتوب پاسخ یک استاد ترک را به این سوال مطرح کرده که آیا ” آدم فضایی ها “” ترک هستند ؟” و هزاران لایک و بازدید خورده است !
تاجیک های دری زبان (یعنی فارس ها ) نیزهرچند که به اندازه پانکردها و پان ترک ها ,گذشته تاریخی شان از مفاخر فرهنگی , آنچنان تهی و خالی نیست , اما باز هم دریاوه گویی و گزافه پردازی در صفحات مجازی , از دگر رقبای خود کم نیاورده اند !
خاطرم هست سایتی معروف درصفحه فیسبوک , تصویری از یک فرش ایرانی ابریشمی سالم و تمام قد , به اشتراک گذاشته بود که پس از دوهزار پانصدسال ( کد تاریخی -کلیشه ای و همیشگی پان ایرانیست ها دررفرنس آوردن !!) از زیر خاک (؟)توسط باستانشناسان در ترکیه , بیرون آورده شده است !؟ هزاران پان ایرانست جاهل هم این را لایک کرده و درکامنت ها به خود بالیده بودند از اینکه که از تخمه ترکه داریوش و چیش پیش و کوروش و فلان و بسر هستند ,
! حال آن فرش چه بود ؟ در حقیقت نه یک فرش ایرانی بلکه یک سنگفرش موزاییکی رومی بانقش های معمول یونانی رومی که مردان و زنان با لباس رومی و اشیا و معماری رومی را نشان میداد ! اینکه کاربرد عامی و بیسواد ایرانی آریایی پارسی , , نتواند نقش معمول قالی ایرانی را از نقش های رومی , تشخیص و تمیز دهد , خوب قبل بخشایش و چشم پوشی است اما اینکه این کاربرد پان ایرانست نادان هیچ در مخیله اش نگنجد و تحلیل نکند که آخر چگونه یک فرش ابریشمی بعد دوهزارو پانصدسال از زیر آوار خاک , اینطور سالم ,بدست اید , جای تعمق دارد !!!

پان فارس ها(پان ایرانیست های متوهم آریایی پارسی ), صدها بنای تاریخی را به دروغ به شخصیت های تاریخی , افسانه ایی و خیالی آریایی پارسی , منسوب کرده اند تا حس کاذب غرورانگیز ! “آه ! من چه خوشبختم که هم ایرانی !م ! هم آریایی ام ! آه ! من چه خوشبختم که هم پارسی تبارم و هم فارس زبان ! آه ! آه !

  • تغییر نام تخت سلیمان به تخت جمشید و منسوب کردن مقبره ام نبی مادرسیلمان به کورش بامستنداتی قابل شک و گمان
    -منسوب کردن مجسمه الیمایی شمی ایذه مالمیر به سردارخیالی سورونای اشکانی بدون هیچ سندی و صرفا جهت تاریخ سازی دروغین و خلق هیجان و غرور کاذب ملی در عوام بیسواد !
    -منسوب کردن امامزاده شابولقاسم در شاه اباد دزفول به رادمان پور ماهک؟(اسم من درآوردی یعقوب لیث صفاری ) , بدون هیچ -مستندی صرفا از روی شکم
    -کشف و ظهور هرازگاه مزار یکی از شخصیت های نیمه خیالی,نیمه تاریخی, آریایی پارسی و منتسب کردن یک مکان و مقبره تاریخی به این اشخاص بدون سند تاریخی همچون
    -کشف و ظهور قبر آریوبرزن سردا آریایی پارسی و منتسب کردن یک مکان تاریخی به او
    _کشف و ظهور قبربابابزرگ , دختر و خواهر و مادر کورش ؟! با منسوب کردن مقبره تاریخی گور دوور (دختر ) در دشتستان بوشهر؛اول به چیش پیش جد کورش!؟ بعد به مادر کورش ؟! و دست آخر منسوب اش کردند به خواهر کورش؟! بدون هیچ سند و مدرک علمی !
    .-تاریخ سازی جعلی و نسبت دادن مراسم حاجی فیروز به قاتل عمر ابن خطاب برای خونخواهی ایرانیان

سالها پیش در فیسبوکم نوشتم که ملی گرایی چون محصول عهد معاصر است , همیشه از نبود سابقه و عقبه و پیشینه تاریخی رنج می برد از همین رو دست به جعل و تاریخسازی و تحریف شخصیت ها و وقایع تاریخی می زند و از آنها شخصیت و قهرمان ملی میهنی می تراشد
ملی گرایی ایرانی نیز از این قاعده بیرون نیست و قصدش از این , همه آسمون ریسمون به هم بافتن همین است
منبع این اراجیف جعلی و ربط دادن حاجی فیروز به ابولولو , ذهن خیالپرداز زرین کوب است و بس !
بعد از داستان پردازی و ساختن اسطوره از کوروش و یعقوب لیث و فلان و بهمان حالا نوبت حاجی فیروز هست که ناسیونالیسم ایرانی ازش یک نماد و سمبل ملی میهنی بسازد !
به هرجهت یک عده هستند این حرف های بی سر و ته نویسندگان ملی گرای ایرانی را بی سند و مدرک بپذیرند


همچنین همانجا در فیسبوک سالها پیش مطلبی نوشتم تحت نام ” امامزاده هایی که در دوره رضاشاه کشف شدند !”


امامزاده هایی که در دوره رضاشاه کشف شدند !”فیسبوک


گذر از” خرافات کهنه دینی”؛ به ” خرافات مدرن ملی” !!
*بخش اول


گذر از” خرافات کهنه دینی”؛ به ” خرافات مدرن ملی” !! بخش (۲)
*زائران مزار کوروش


گذر از” خرافات کهنه دینی”؛ به ” خرافات مدرن ملی” !!بخش (۳)

  • زائران معجزه سایه صورت مصطفی کمال آتاتورک !

دوشاخه ارتجاعی” ملی” و” دینی “
*خرافات دینی ؛ خرافات ملی

ملی گرایی چون محصول عهد معاصر است , همیشه از نبود سابقه و عقبه و پیشینه تاریخی رنج می برد از همین رو دست به جعل و تاریخسازی و تحریف شخصیت ها و وقایع تاریخی می زند و از آنها شخصیت و قهرمان ملی میهنی می تراشد
ملی گرایی ایرانی نیز از این قاعده بیرون نیست و قصدش از این , همه آسمون ریسمون به هم بافتن همین است
منبع این اراجیف جعلی و ربط دادن حاجی فیروز به ابولولو , ذهن خیالپرداز زرین کوب است و بس !
بعد از داستان پردازی و ساختن اسطوره از کوروش و یعقوب لیث و فلان و بهمان حالا نوبت حاجی فیروز هست که ناسیونالیسم ایرانی ازش یک نماد و سمبل ملی میهنی بسازد !
به هرجهت یک عده هستند این حرف های بی سر و ته نویسندگان ملی گرای ایرانی را بی سند و مدر بپذیرند

امامزاده هایی که در دوره رضاشاه کشف شدند !
۱
غالبا مخالفین جمهوری اسلامی (عموما ملی گر ها ) حکومت جمهوری اسلامی را متهم به این کنند که( البته محق هم هستند ) که شمار” کشف” امامزاده ها از ۱۵۰۰ تا در پیش از انقلاب به شمار ۱۰۵۰۰ امامزاده در بعد از انقلاب رسیده است!سخن درستی است اما ما غافل نباشیم که هر ایده ولوژی و نظامی و حکومتی , امامزاده ها و نماد ها و سمبل ها خودش را دارد و کشفیات خودش را بالطبع

*کمالیسم و تئوری پانترکیستی مضحک “زبان خورشید “
بعضی از این ادعاهای مضحک و سخیف و غیر علمی , اما حقیقتا تئوری و نظریه بنیادی برخی دولت -ملت سازی های منطقه و ناسیونالیسم ها و ملی گرایی های مطرح منطقه بوده است:
همچون تئوری زبان خورشید که از سوی مصطفی کمال آتاتورک حمایت و به عنوان یکی از ارکان اساسی مانیفست ایده ولوژی حکومتی ترکیه , تا مرگ او , دوام یافت !
اندیشه قوم گرایانه ای خام و مضحک از رهبری خودکامه که تعلیم و تدریس آن را همچون انجیل و قران و شفا و قانون ,برهمه ارکان سیاسی اجتماعی فرهنگی و علمی مملکت اش, تحمیل کرد !
چیزی شبیه روح نامه ترکمن باشی دیکتاتور ترکمنستان که نسخه ایی از آن را گویا به کره ماه هم فرستادند! یا کتاب سبز معمر قذافی که همه جا و در سطح وسیع در جهان پخش می شد یا کتاب انقلاب سفید به قلم محمدرضا پهلوی !
این تئوری براین باور مضحک استوار بود که همه زبان ها جهان ریشه در زبان ترکی دارد ! و نخستین انسان به ترکی تکلم میکرد !ترک ها , نه مهاجر بلکه ساکنین اولیه خاورمیانه , آسیای صغیر , و بین النهرین اند ! و ازآنجا که ریشه و تبار سومریان , مبهم و تاریک و ناشناخته بود , کمالیست ها , این فرضیه راطرح کردند که سومریان که نخستین ملل متمدن اند , ترک اند !
این دعاوی همه واکنشی به تحقیر اروپایی و همچنین دیگر ملل خاورمیانه ایی (ارمنی ,یونانی , فارس , عرب ,) بود که ترک ها را بیگانه و مهاجرازشمال مغولستان و آسیای میانه به منطقه می دیدند !
این نظریه‌ مضـحکانه حتی وارد کتاب‌های درسی شده , سالهای سال تدریس می شد تا حس خودباوری ترکی و و احساس غروردر کودکان این ملت نوپا یعنی ملت ترک و کشور ترکیه , درفرزندان ,از بدو کودقی , برانگیخته شود !
اما بلافاصله بعد از مرگ آتاترک , تعلیم و تدریس و و پیگیری این نظریه غیرعلمی و مورد تمسخر اندیشوران جهان , متوقف شد تا کسی رهبر ملت یعنی آتاتورک را به یاوه گویی متهم نکند !
با این همه , نقشی که نظریه زبان گونش(خورشید ) در روند ملت سازی اتباع ترک و کشور ترکیه و ترکی سازی دیگ هفت جوش باقیمانده امپراطوری عثمانی تحت نام ملت ترک , در تاریخ معاصر ترکیه ایفا کرد , بسیار بسیار پر اهمیت بوده برای درک آنچه “انقلاب آتاتورک “می نامند بسیار مهم است. القای خودباوری ترکی در ملیت هایی غیر ترکی که که در حال گذار از دیگ هفت جوش “امت عثمانی” به هویت متحد و متشکل یک زبان, یک نژاد , یک تاریخ “ملت ترک” بود , در آن برهه حیاتی بود و همچنین تلقین و ترزیق غرور هرچند مصنوعی و کاذب اما ملی ترکی در برابر احساس تحقیر اروپایی ها وغرب نسبت به این دولت -ملت تازه سر برآورده و اینکه آنهارا نه بومی منطقه که مهاجرینی برامده از مغولستان شمالی و آسیای مرکزی می دیدند , از اهداف این تئوری تعریف شده است که کارامد نیز بود !

(درپرانتز اشاره کنم که شاید جالب است بدانید که به موازات پروژه ملت سازی و ترکی سازی در ترکیه , همزمان در ایران پروژه ملت سازی آریایی /پارسی وپروژه فارسی سازی نیز شروع شد .جریانات ترکی سازی در ترکیه همزمان شده بود با با ظهور فاشیسم ایتالیا و نازیسم آلمان و دیکتاتوری رضاخانی ! وجریان” آریایی گرایی /پارسی گرایی ” ومحفل روشنفکری ناسیونالیست های ایرانی (آریایی پارسی ) در اروپای ان زمان ,حول سه نشریه‌ی “کاوه” . “ایران‌شهر”(هزینه چاپ این نشریه بر عهده دولت آلمان بود !) و “آینده” بود که در ایران توسط این روشنفکران و محافل و مجلات شان , همدلی و هم‌خونی با آریائیان بر سر زبانها افتاد!
.از همین رو، منشور کورش، کارنامه اردشیر بابکان، یادگار زریران، اردا ویراف‌نامه… و بخصوص شاهنامه بر صدر نشست و آریا و آریایی برجسته شد…

حسین کاظم زاده ایرانشهر، میرزا حسن خان مشیرالدوله (پیرنیا)، عبدالرحمن سیف آزاد، ذبیح الله صفا، محمد قزوینی، عباس اقبال آشتیانی، مشفق کاظمی، صادق رضازاده شفق، مجتبی مینوی، رشید یاسمی وعلی‌اکبر سیاسی,ابراهیم پورداوود صادق هدایت ,دست به انتشار مجلات و ترجمه کتاب‌هایی با درونه تاریخ و فرهنگ باستان زده , و بر بازگشت به اصالت پارسی و آریایی و تشکیل دولت ملی و ملتی یکسان و تک دولت و تک زبان تک قومیت تک لباس و.. پرداختند وبه تنوع قومی ایران عرب و ترک و لر و مازندرانی و.. تاختند !
علی‌اکبر سیاسی از روشنفکران حلقه‌ی “آینده” در خاطرات خود می‌نویسد که به همراه سه نفر دیگر از اعضای “انجمن ایران جوان” نزد رضاشاه فرا خوانده شده و پس از گفتگو درباره انجمن، رضاشاه یک نسخه از مرا‌م‌نامه این انجمن را , گرفته و به صراحت به آن‌ها می‌گوید: “من به شما قول می‌دهم مرام شما را که مرام خود من هم هست از اول تا آخر اجرا کنم. این نسخه مرام‌نامه را بگذارید نزد من باشد. چند سال دیگر خبر اجرایی شدنش را خواهید شنید)


*جعل کتاب” دساتیر” و هزاران لغت جعلی فارسی رایج در زبان امروز مردم !

  • جعل هزاران لغت فارسی “پارسی آریایی ” , که معادل عربی نداشتند در کتابی بازهم جعلی به نام “دساتیر ” از سوی زرتشتیان هند ,و مشخصا شخصی به نام موبد آذر کیوان که به دروغ آن را منتسب به موبدی زرتشتی به نام ملافیروز کرد که گویا این نسخه را از زرتشتیان ایران به هند به ارمغان آورده است . نام خود کتاب هم جعلی است .این فرد زرتشتی متقلب , یک کتاب جعلی به زبان نامفهوم که خود سرهم کرده بود, از زبان یک پیامبر جعلی به نام ساسان پنجم ؟ که درعهد خسرو پرویزمی زیسته را , دوباره خودش به فارسی من درآوردی ترجمه کرده به پادشاه هند , اکبر شاه گورکانی (هم‌زمان با سلسله صفوی) پیشکش می کند , و در ترجمه فارسی نیز دست به جعل لغاتی فارسی می زند که فارسی معادل عربی شان رایج بود اما برابر فارسی نداشتند .
    بعدها بسیاری فریب وی را خوردند و از آن زمان تا به امروز بسیاری از این واژگان جعلی تحت نام ” واژه اصیل فارسی و پارسی و اوستایی ” در بین ایرانیان, در زبان شعر ,در کتاب ها و نشریات و ادارات متداول شده است ,
    مخصوصا در دوره رضاشاه که تب آریایی گرایی و پارسی گرایی و باستان گرایی بالا گرفته بود , بسیاری از این لغات جعلی وارد نظام اداری , نظام ارتش و حتی نام شهرها شد !
    منجمله :
    -مهاباد ؛ نام جعلی یک پیامبر جعلی از نسل زرتشت “نخستین پیامبر موسوم به” مه آباد” که صد هزار سال پیش از کیومرث یا به زبان دساتیر فرزینسار می زیست !??” این نام را رضاشاه جایگزین نام ترکی قصبه سابلاخ (شهر امروزی مهاباد) کرد ! (در حقیقت به پیشنهاد وزارت جنگ وقت, که سیاست فارسی سازی را به پیش می برد و اکثرنام های شهرها (مثلا ؛مالمیر وتوف اسپهد به ایذه و نفت سفید )و حتی طوایف را (مثلا طوایف بلوچ که پس از قتل عام بدست ارتش رضاخان , مشمول “بخشش” و “نوازش ” آن دیکتاتور , قرارگرفته , نام” شهنوا”ز و “شه بخش” گرفتند !!) را به پارسی سره بر می گرداند و نخستین فرهنگ جغرافیایی و جمعیتی و آبادی ها کشور از سوی این وزارت,که اقوام را سرکوب می کرد , چاپ شد )
    -تیمسار ؛ نام جعلی رسته نظامی در ارتش امروز ایران
    -فراز ؛ جمله ؛ مثلا ! یک فراز از سخنان گهر بار فلان امام ..
    سفرنگ: تفسیر کلام خدا
    دهناد: نظام، سامانه
    فروزه: صفت
    فرجود: معجزه
    فرنوش: خرد فلک قمر
    فرنود: استدلال، برهان
    فرشاد: روان و خرد کره مریخ
    فرزبود: حکمت
    فرساد: دانش‌مند
    فرسار: نیروی دات (داد)

    و هزارها کلمه دگر ….

کی اول آمده ؟

گفتیم که ملی گرایی چون محصول عهد معاصر است , همیشه از نبود سابقه و عقبه و پیشینه تاریخی رنج می برد از همین رو دست به جعل و تاریخسازی و تحریف شخصیت ها و وقایع تاریخی می زند و از آنها شخصیت و قهرمان ملی میهنی می تراشد

اینکه اغلب این فرهنگ ها و زبان ها نه فرهنگ و زبان بومی منطقه که فرهنگ و زبان های مهاجر چند صد ساله اند, از این رو شما درمناطقی که این زبان ها و فرهنگ ها برمردمان بومی تحمیل شدند , طی این مدت از چند صد سال تا نهایت حد اکثرش یک هزارسال , نتوانستند” ژرف ساخت” و “جان ساخت” زیرین و بنیادی فرهنگ و زبان بومی را تحت تاثیر قرارداده و یا ازبنیاد برکنند ویا از ذهن و خاطر پولادی و فسیلی تاریخی آن مردم و ان سرزمین پاک کنند ! چون یک زبان وفرهنگ چند ده هزارساله بومی , با تحمیل و غلبه یک زبان و فرهنگ مهاجر چندین صد ساله یا هزارساله , به راحتی از صحیفه تاریخی ذهن و خاطر آن جغرافیای و مردمان اش پاک نمی شود ! به همین خاطر در همه مناطقی که زبان ترکی یا عربی یا کردی (کرمانجی , سورانی ) یا دری (فارسی ) از یک هزارسال به اینسو غالب یا تحمیل شده , نام مناطق , شهرها , روستاها , کوه ها رودها , هنوز نام های نه ترکی بلکه (سغدی , خوارزمی , یونانی , ارمنی , آذری , ) نه عربی بلکه ( نبطی , آرامی , قبطی , فنیقی , سریانی ) نه کردی بلکه (سریانی , کلدانی , آشوری , یا ارمنی ) و نه دری /فارسی , بلکه (پهلوی پارتی و ساسانی( گیلکی و لری . اورامی گورانی , ,طبری , سورانی , تاتی , کرمانی , بلوچی , تالشی ,) است !

یکی از این تئوریسین پان ترک آذربایجانی , در بولتن رادیو زمانه ,مطلبی زده بود تقریبا با این عنوان : “کی اول اومد ؟” و این مضمون و انتقاد کرده بود از این پرسش تاریخی “کی اول بوده و اول آمده ؟” و گلایه گرده بود که چرا سابقه یک قوم و یک زبان و یک فرهنگ را در یک منطقه می پرسیدید ؟ ما همه بشریم و از دید قران خدا و قانون و سند حقوق بشر , مساوی هستیم !
بعد چند تا پان عرب و پان کرد ,که مثل خودش از نداشتن سابقه تاریخی در مناطقی که حضور دارند رنج می کشند , زیر مطلب اش , بسیار “به به و چه چه” کرده بودند !
بگذریم که خود همین پان ترک ها و پان عرب ها و پان کردها , بیشترین تولیدات جعل و دروغ تاریخی را در کارنامه خود دارند که ثابت کنند ؛ اون ها , اول اومدند و بودند و نه مثلا ما لرها !یا ارمنی ها یا یونانی ها یا شوری ها و …
اما من درجایی دیگر هم این را نوشتم که در همین اروپا که مهد دمکراسی هست و شما بعد دو یاسه سال اقامت تقریبا از همه حقوقی برخوردار می شوید که یک که یک شهروند چشم رنگی و مو بور آلمانی و انگلیسی و نوروژی با سابقه اقامت چندهزرساله در آن کشور دارد ! با این همه من تا حال ندیدم که ترک ها و کردها و عرب هایی که در جمعیت میلیونی از پنجاه سال به این طرف اینجا مهاجر هستند و غالبا در یک محله تجمع دارند و حتی خودشان آن محله ها را که دشت و صحرا بوده به شهر تبدیل کرده اند , سابقه نداشته و ندارد که اسم یک خیابان یا محله به ترکی یا کردی یا عربی تغییر داده باشند و یا حتی نام محله ایی که خود اباد کرده اند ,نام ترکی کردی یا عربی بگذارند ! یا اجازه داشته باشند که تاریخ یک محل یا منطقه را تحریف و به نام خو کنند ! هرگز !

اما شاید اقرار نباشد اگر بگوییم که شاید نزدیک به یک میلیون نام شهر و قصبه و رودخانه و کوه و دشت و خیابان و کوچه و بندر و…درابتدای تشکیل جمهوری ترکیه, ازارمنی و یونانی وسریانی (آشوری ) و لازی (گرجی ) و کردی ( کرمانجی) و عربی و زازاکی و ..تغییر یا ترجمه و به ترکی برگردانده شد تا هویت کهن و بومی و قومی آن مناطق” ترکیزه” شود! آنچنانکه هم اکنون همه مناطق در ترکیه ,دارای دو نام اند !یک نام دولتی ترکی و یک نام بومی که در بین مردم رایج است!
همچنین هزاران مقام موسیقی ارمنی, یونانی ,زازکی , سریانی, کردی (کرمانجی) به توسط موسیقی دان ترک” روحی سو “, با نهادن اشعار ترکی روی این مقام ها , هویت زدایی و ترکی معرفی شد!
درست همان خدمتی که “حسن زیرک” , با پول مردم ایران و در رادیو و تلویزیون ایران ,برای پانکردیسم کرد و چند صد مقام :لری و آشوری و ارمنی و ترکی آذربایجانی و را با نهادن اشعار کردی روی آن مقام ها , کردی معرفی و به نفع پانکردیسم مصادره کرد ! آهنگ مشهور دایه دایه لری یکی از آن جمله است !

این جعلیات غرورانگیز اما کاذب ملی گرایانه , چنانکه می بینیم فقط محدود به شبکه های اجتماعی برای فریفتن عوام کم سواد نبوده بلکه از سوی نهاد ها ی حکومتی و نخبگان و آکادمیسین ها برای فریب عوام و خواص اهل علم نیز دنبال شده و می شود که صرفا جهت جعل پیشینه و سابقه تاریخی برای یک قوم یا نژاد یا یک زبان و مشروعیت خریدن برای آن زبان و قوم و فرهنگ غیر بومی و تازه وارد است !

ناسیونالیسم های حاکم برíین منطقه بلازده خاورمیانه , جهت جعل و تحریف تاریخ دیرینه برای خود وانکار و کتمان و تخریب هویت تاریخی ناسیونالیسم های رقیب , و بخصوص غصب و مصادره میراث تاریخی قومیت های بدون ناسیونالیسم و بی متولی( قومیت هایی مانند مردم لر ) از هیچ عمل غیر اخلاقی ابا و خوداری نکرده اند !
از مصداق هایش آنچنانکه قبلا در مطالبم برشمرده و یا برخواهم شمرد , برای نمونه چنین است !

۱-جعل اشعار ترکی برای نظامی فارسی سرا و نصب آنها بر مزار وی در گنجه جمهوری آذربایجان ,جدیدا به بهانه تعمیر مزار نظامی گنجوی . برای اثبات ترک بودن وی و ترک بودن آن جغرافیا! همچنین جعل دیوانی ترکی به نام نظامی گنجوی برای اثبات ترک بودن وی و قدمت زبان ترکی در آن دیار (حال آنکه این نظامی ترکی سرا , در حقیقت چند صد سال بعد در عثمانی متولد شده است )!
۲- تحریف تاریخ مسجد عامری در اهواز هنگام تعمیر آن در این اواخر توسط مسولین پان عرب ,و به عقب بردن تاریخ بنای آن برای جعل حضور متقدم تر تاریخی مهاجرین عرب و غیر بومی در خوزستان و شهر اهواز به نسبت بومیان لر !

۳-پراکندن تکه سفال های عهد ساسانی با هلی کوپتردر جزایر سه گانه من جمله جزیره ابو موسی در عهد پهلوی دوم برای اثبات حضورو مالکیت تاریخی ایران بر این جزایر..

۴.مهجور و منزوی و سعی در تخریب کردن کتیبه های والیان لرفیلی پشتکوه لرستان در استان ایلام و تلاش برای کردی سازی و لری زدایی هویت لری مناطق ایلام و کرمانشاه !

.۵-سکنه روستای افشنه زادگاه ابوعلی سینا که عمدتا تاجیک بودند , کوچانده و سکنه ازبک درآن سکونت داده شدند تا هویت ازبکی و ترکی برای این شخصیت دست و پا شود !

۶- روستای تاریخی, توریستی حران, در نزدیکی اورفا ( ادسا یا روها ؛شهر تاریخی سریانی ها) محل یکی از دانشگاه های مسیحی عهد ساسانی که اثری آشوری سریانی متعلق به کلیسای ایرانی (مسیحیان نسطوری ) پس از آنکه دردوره عثمانی و قتل عام و قلع و قمع مسیحیان سریانی به توسط کردها ,منطقه خالی از سکنه شد,. دردوره معاصر ,ازانجا که ناسیونالیست های کرد به مصادره تاریخی آن به نفع خود چشمداشت داشتند , ترک ها ,به سرعت یک قبیله عرب را در خرابه های آن سکونت دادند !

۷-قضیه جعل کتابی به نام “پته خزانه”(خزانه پنهان ) از سوی ناسیونالیست های پشتون (عبدالحی حبیبی , دانشمند پشتون تبار )! همزمان و دریک مقطع تاریخی دردوره معاصر , که سه دولت -ملت ترکیه و ایران و افغانستان برپایه سه ناسیونالیسم ترک و فارس و پشتو , برساخته شد و این سه قومیت فارس و ترک و پشتو , به مثابه نه قومیت بلکه ملیت , برکشیده شدند , درراستای ,تحمیل فرهنگ ترکی , فارسی و پشتو بر دیگرقومیت ها , همزمان نهادهایی به تاریخ سازی و اسطوره سازی جعلی , برای ناسیونالیسم ترک و فارس و پشتو پرداختند !
درافغانستان نیز برای آنکه دررقابت با زبان دری در افغانستان یک پیشینه تاریخی و ادبی آبرومند برای آن زبان که به زور به عنوان زبان ملی بر همگی مردمان افغانستان تحمیل شده بود , دست و پا کنند !یک دولت مرد پشتون که اهل قلم نیز بود , نه یکی و دوتا بلکه ده ها شاعر قدیمی و خیالی و هزارها بیت منتسب به آنها جعل کرده و سرود و درکتابی تحت نام “پته خزانه”(خزانه پنهان ) منتشر کرد و مدعی شد که این نسخه کهن تذکره شاعران را اتفاقی یافته است ! اشعاری با ساختارزبانی معاصر برای شاعران و ادیبان خیالی چندصد سال پیش که هنوز موجب تمسخر زبانشناسان و مورخان و بی آبرویی ناسییونلیسم پشتوست ! عبدالحی حبیبی و دیگر ناسیونالیست های پشتو, هرگز اصل این نسخه به اصطلاح قدیمی را رو نکردند! و هیچ کس هرگز تا بحال آن را رویت نکرده است !چون اساسا وجود خارجی نداشت بلکه جعل تاریخی ملی گرایان پشتو بود !
با اینهمه ناسیونالیست های پشتو , همچنان با” پررویی ” و بدون شرم , بر آن به اصطلاح میراث و یادگار نیاکان خود هم اصرار و هم افتخار دارند ! تا اثبات کرده باشند که زبان پشتو وطبعا پشتون ها پیشینه و سابقه تاریخی , متقدم تر از تاجیک ها و دری زبان ها داشته و بدینوسیله , حاکمیت غیر مشروع خودرا بر خراسان (افغانستان ) توجیه کنند

*دایره المعارف عامیانه عوام پسند ویکیپدیا و دراین اواخر یوتیوب
درارتباط با چرندنامه ویکیپدیا , حتما وقتی دیگر مفصل مینویسم اما از فضایلش همین بس که اگر به چند زبان معمول مثلا فارسی و ترکی و عربی و کرمانجی (به غلط کردی )و انگلیسی , قدری مسلط باشید و به یک مدخل مشترک مراجعه کنید و یک نام یا یک شخصیت یا شهر یا غذا یا هنر یا یک بنا را تاریخچه اش را جستجو کنید مثلا تحت نام ” صلاح الدین ایوبی ” یا ” ابن سینا ” یا “نوروز ” یا شب یلدا ” یا “سکاها ” یا ” ابونصر فارابی ” یا شهر “اربیل ” یا ” دیاربکر ” یا سمرقند ” یا” قالی پازیریک ” یا “کباب کوبیده ” یا “آبدوغ خیار “! یا “لنگ حمام و آفتابه مسی دم مستراح “!!! خواهید دید که هرکدام از این ویکی پدیای های ترکی یا کردی یا عربی یا ویکی پدیای پارسی /آریایی یعنی ویکیپدیای فارسی , ساز خود را میزنند و روایت خود را دارند و این اشیا و افراد و اقلام را با هزار من سریشم به نژاد و تبار خود بخیه زده و چسبانده اند و اصلا روایت آنها با متن ویکی پدیای انگلیسی, .سرتاپا متفاوت هست ! ویکی پدیای انگلیسی که عموم ترک و کرد وایرانی و عرب, ..به حمد قوه الهی و به لطف ندانستن زبان انگلیسی ,نتوانسته اند در متن اش دست ببرند یا با پا بروند و ازهمین رو آبرومند تر و علمی تر است ,
وبدبختانه نوددرصد مردمان ما در خاورمیانه , که به جز زبان رسمی کشورشان اغلب به هیچ زبان معتبر و علمی جهانی آشنا نیستند , تنها منبع اطلاعات و آگاهی شان نسبت به خودشان و دیگران و جهان پیرامون شان , یا معلومات ناقصی است که از خانواده های عمدتا بیسواد کسب می کنند یا معلوماتی است که از بچگی تا نوجوانی در کتب درسی مدارس مملکت خود کسب می کنند که از صافی حکومت های ناسیونالیستی شان , رد و غربال شده است ! یا کتب دانشگاهی ممیزی و فرمایشی فرهیختگان ناسیونالیست شان هست ! یا منبع معلومات و دانستنی هایشان , رادیو و تلویزیون های قومی شان(ترکی , کردی , عربی , فارسی ) هست که سرتاپا تزریق معلومات دروغ و رجز خوانی و لاف زنی های ناسیونالیستی بی بنیاد و دروغین برای تهییج احساسات ناسیونالیستی مردمان خویش است .,
البته که ویکیپدیا نیز از این قاعده بیرون نیست. چرا که گردانندگان اش از نخبگان عمدتا ناسیونالیست همان قومیت ها هستند !
اینکه ناسیونالیسم ها , چرا چنین می کنند و چرا با اسطوره سازی دروغین و قهرمان سازی بی بنیاد و با جعل تاریخ و جعل روایت , سعی بر انگیختن احساسات سطحی ملی , و تهییج غرور کاذب ناسیونالیستی دارند , بسیار روشن است !
ناسیونالیسم و ملی گرایی , به منزله موتوربرای خودرویی است که نامش هویت قومی و ملی است! این خودرو , به مثابه خودرویی نیست که موتورش با سوختی اتمی ,لایزال , فناناپذیر , و بی نهایت و نامحدود بسوزد !
هویت ها , قومیت ها , ملت ها ,ازلی ,ابدی نیستند ! , زاده می شوند , رشد می کنند , مقتدر می شوند , ضعیف می شوند , و می میرند !
موتور این خودرو , برای به پیش رفتن و توقف نکردن و بازنماندن ونفرسودن , و از دیگر خودرو های رقیب در جاده , عقب نماندن , نیاز به سوخت همیشگی , هرسال هر ماه و بعضا هرروز دارد !
درساختار هر جامعه ای که برپایه هر ایده ولوژی چه قومی (منظور ملی است ),یا دینی ,بنا شده, باید هر روز در رسانه ها , برسر منابر و مناره ها , در کتب درسی و شوهای تلویزیونی و در لیگهای ورزشی , به افراد آن جامعه, یادآور شد که باصدای بلند فریاد بزنند !یا عمق جانشان احساس کنند که چه افتخاری که من آریایی و پارسی ام ! یا من ترک یا کرد یا عربم یا مسلمان یا شیعه و یا سنی ام !
این سوخت, دربود یا نبود یک پول قوی (قدرت اقتصاد ی )در بود یا نبود.یک ارتش قوی (قدرت نظامی )در بود یا نبود یک اعتبار و وجهه قوی ( قدرت فرهنگی ) البته که چیزی نیست جز پمپاژ هیجانات غرورانگیز اما عمدتا دروغین ملی و ناسیونالیستی , تا مگر خلا یی هم را بپوشند تا این خودرو به پیش رود
جامعه ای قومی که قدرت اقتصادی اش ضعیف شود ! قدرت فرهنگی اش ضعیف شود ! از همه مهمتر قدرت سیاسی و نظامی اش اش رو به ضعف نهد ! این جامعه قومی , در یک کلام , اقتدار و اعتبار قومی اش را دیگر ازدست داده است و محکوم به زوال و مرگ و به ذوب و حل و بلعیده شدن در جوامع استیلاگر همسایه است و نامش به تاریخ خواهد پیوست !

( دقیقا شرح حال حالیه ملت جامعه لر , که اقدار سیاسی , فرهنگی , اقتصادی و نظامی خویش را باخته و در جوامع همسایه فارس و کرد و عرب , رو به ذوب و بلعیده شدن است.و این سرنوشت تمام ملتهایی بوده است که ابتدا قدرت نظامی /سیاسی خودرا از کف دادند (سران و سرکردگان و باسوادان و گردن فرازان قومی شان قلع و قمع شدند اکثریت عوام ضعیف و بی دفاع بناچار استیلای فرهنگی سیاسی نظامی , استیلاگران را گردن نهادند ! ملتهایی که حتی متمدن ترتراز استیلاگران شان بودند ! نبطی ها و آرامی ها و قبطی ها و فنیقی ها و قرطاجنه ها که در فرهنگ استیلاگران عرب خود ذوب شدند ! تاجیک ها و ارانی ها و آذری ها و ارمنی ها و یونانی , ها و لازها یی که در فرهنگ استیلاگران ترک خود حل شدند و ارمنی هاو آشوری /سریانی /کلدانی ها و اورامی /هورامی و گوران ها و زازا هایی که در فرهنگ استیلاگران کرد خود حل شدند !
و امروز میلیون ها تبری /مازنی , گیلک , تالش , تات , لر , در فرهنگ اسیلاگر فارسی , رو به حل گشتن و بلعیده شدن و خودباختگی زبانی و قومی و روانی اند.

در تاریخ اندیشه سیاسی, نظریه ای مشهور هست تحت نام “نظریه تغلب”(تئوری چیرگی قدرت و اقتدار )و شعاری دارد تحت عنوان «الحق لمن غلب» یعنی حق با غالب است! حق با کسی و کسانی که قدرت دارند ! این نظریه براین قاعده استوار است که : « 《الحق لمن غلب و الحکم لمن غلب، نحن مع من غلب》 یعنی 《حق با غالب است، حکومت با غالب است و ما طرف‌دار غالب ایم》. »
معنی ساده این عبارت آن است که حق با کسی و کسانی است که غالب اند . یعنی کسی و کسانی که از سلطه و زور و قدرت برخوردار است. هر چند ممکن است این حق برامده از سلطه و زور و قدرت با واقعیت و حقیقت مطابقت نداشته باشد.
نظریه تغلب دیدگاه غالب جهان اسلام از صدر اسلام تاکنون بوده و اغلب به اصطلاح اندیشمندان مسلمان نظیر ابن فرا، ماوردی، امام محمد غزالی , امام احمد حنبل, ابن تیمیه، ابن قیم , ابن خلدون, “زورو قدرت” را به عنوان یکی از اصلی ترین منابع مشروعیت حق برشمرده اند !
از احمد حنبل نقل شده که: «امامت با زور و غلبه هم ثابت می‌شود و در این صورت احتیاج به عقد بیعت نیست، هر چند که آن حاکم فاجر باشد». ۱۴۰۸
امام محمّد غزالی، عارف بزرگ جهان اسلام، در احیای العلوم می گوید: «الحق لمن غلب و الحکم لمن غلب، نحن مع من غلب» یعنی «حق با کسی است که غلبه کند و حکومت هم از آن اوست و ما هم با حاکم غالب هستیم».
در این نظریه شما هیچ ردی از “عدالت ” نمی بینید ! شاید فقه شیعه ؛از ان رو عدل “را در اصول دینی داخل کرد که آن روزگاران صاحب قدرت حاکمه نبود ! اما هم اکنون که حاکمیت را دهه هاست که دردست دارد , عملا به همین نظریه ” حق با کسی و اندیشه ایی است که زور دارد “معتقد و بر همین رویه عمل می کند
جدا از جهان اسلام , درنظریات و تعاملات سیاسی جهانی نیز ” حق با کسی است که زور دارد ” اندیشه ایی معمول و پرطرفدار است .
رقابت تسلیحاتی همه ممالک جهان و تلاش روزاگزون برای بدست آوردن سلاح اتمی , توسط همه ممالک من جمله جهان سوم نشان از دارد که جدا از اقدار و داشتن قدرت در زمینه های “قدرت سیاسی ۲ , “قدرت اقتصادی ” . “قدرت فرهنگی “اما بی شک بدون “قدرت نظامی ” , مشروعیت بخشیدن به “حق و حقوق ملی” یا ” حق و حقوق سیاسی , فرهنگی , تاریخی و اقتصادی ” ناممکن است .
قصدم از این روده درازی و ارتباط اش با حق و حقوق فرهنگی , تاریخی , سیاسی , اقتصادی ما لرها , دراین است که روشن و واضح و لری, بگویم و آب پاکی را روی دست شما بریزم که که : اصلا و اساسا مهم نیست برای دنیا و جهان هستی که حق با شما هست یانیست ! بلکه اینکه قدرت مالی و سیاسی و فرهنگی و حقوقی این را داشته باشی که حرف خودرا و حق خودرا به کرسی بنشانی , آن مهم هست ! همین !
در زندگی روزمره و برسر دعاوی حقوقی معمولی یا کلان نیز ,اصلا داشتن یا نداشتن حق مهم نیست بلکه داشتن یک وکیل خوب , مهم هست !حتی در همین دنیای دمکراتیک غرب , یک وکیل خوب که بی شک لازمه اش پرداخت دستمزد بالاست , مشخص می کند که حق با کی است !
و اما قصدم از این روده درازی و مقدمه چنینی و صغرا کبرا چیدن ها , و اینکه ارتباط اش با
بحث حق و حقوق فرهنگی , تاریخی , سیاسی , اقتصادی ما لرها , چیست ؟ خواستم که روشن و و واضح و لری, بگویم و آب پاکی را روی دست شما بریزم که: برای دیگران ,ایرانی ها هموطنان فارس و غیر فارس شما, پان فارس ها , پان کردها , پان عرب یا پان ترک ها , مردم و منطقه و جهان هستی , مهم نیست که حق و حقوق لرها بر منابع زیرزمینی , آب و گاز و نفت مناطق غرب و جنوب ایران که به مناطق فارس نشین کویر مرکزی تاراج و چپاول می شود , چیست ؟ حق و حقوق تاریخی شما بومیان لر در خوزستان نسبت به مهاجرین عرب یا در ایلام و کرمانشاه , نسبت به پانکردها چیست ؟ حق و حقوق و سهم شما از بودجه و طرح های رفاه و توسعه و پیشرفت ملی چیست ؟
چرا که «الحق لمن غلب» یعنی حق با غالب است! و ضعیف محکوم به نابودی است

اولین دولت را در دوران باستان در اکراین , کردها , بنیان گذاشتند !
کانال یکی از این مثلا باسوادهای پانکرد با این تیتر مضحک ! با اینحال هزاران لایک از سوی پانکردهای جاهل خورده و همگی از اینکه کرد هستند و کرد چنین گذاشته باشکوهی داشته به کرد بودن خود بالیده اند !

اولین دولت را در دوران باستان در اکراین , کردها , بنیان گذاشتند !
کانال یکی از این مثلا باسوادهای پانکرد با این تیتر مضحک ! با اینحال هزاران لایک از سوی پانکردهای جاهل خورده و همگی از اینکه کرد هستند و کرد چنین گذاشته باشکوهی داشته به کرد بودن خود بالیده اند !

از این منظر”نظریه قدرت ” ,یعنی از ضعف تدریجی یک جامعه و ازدست دادن اقتدار خود (قدرت نظامی , قدرت اقتصادی , قدرت سیاسی , قدرت فرهنگی ) اگربه جوامع و قومیت های گمشده درتاریخ بنگرید , دلیل زوال و ذوب وآسمیلاسیون و بلعیده شده یک هویت وقومیت بومی حتی پر جمعیت اما ضعیف را در یک قومیت مهاجراما مهاجم و حتی در اقلیت را به روشنی خواهید فهمید !

همیشه ضعیف محکوم به نابودی بوده است ! این نه فقط هم در حیات وحش و که در جوامع انسانی نیز ,این قانون حکمفرما بوده وهست !
ملتی که اقتدار نداشته باشد بهش تعرض و بی حرمتی می شود
درست مثل آدم ها !آدمی هرچقدر هم با پرستیژ و متین باشد اما اگر جنم و اقتدار نداشته باشد و ضعف از خود نشان بدهید , به او و حقوق او تعرض و بی حرمتی دست درازی می شود .

ایلامی ها ,کاسیت ها لولوبی ها , مانا ها , کادوس ها , کیمری ها , گوتی ها ,..همه ضعیف شده , مغلوب قبایل تازه نفس آریایی, پارتی , مادی پارسی شدند !
نبطی ها , آرامی ها , فنیقی ها , کارتاژ (قرطاجنه ) , قبطی ها , امازیق ها , طوارق , همه مغلوب قبایل عرب شدند
تاجیک ها , سغدی ها , خوارزمی ها , ارانی ها , آذری ها , ارمنی ها , یونانی ها ,سریانی ها , همه مغلوب قبایل ترک شدند !
نظریه عصبیت ابن خلدون که خود یک امازیق (بربر )و شاهد ذوب و حل شدن هویت قومیت های امازیق و نبطی و قبطی و آرامی و فنیقی هم عصر خود , در هویت مهاجمین عرب بود , نیز بر همین دید تاریخی , استوار است ,که ایلات و عشایر پس از یکجانشینی , عصبیت و تعصب و وابستگی های ایلی و قومی را کم کم فراموش می کنند و ضعیف شده و سپس توسط اقوام مهاجمی که وابستگی های قومی بیشتری داشته , مغلوب می شود .
با این تفاوت که امروز ناسیونالیسم , جایگزین و جانشین آن عصبیت ایلی است ” وملتی که فاقد ناسیونالیسم خود هست , طبعا محکوم به فنا و ذوب شدن در ناسیونالیسم های قدرتمندتر همسایه هست “!

در “نظریه تغلب”(تئوری چیرگی قدرت و اقتدار )و «الحق لمن غلب» یعنی حق با قوی است, یکی دیگراز مظاهر ومصادر “حق ” و “قدرت ” البته《 اکثریت 》و جمعیت مردم هم تعریف شده است ! یعنی حق با اکثریت هم می تواند باشد ! البته نه هر اکثریتی ! بلکه اکثریت قوی !

من باب مثال ؛ شما می بینید که لرها باداشتن جمعیت چند ده میلیونی و داشتن اکثریت در بیشتر استان هایی چون خوزستان ویا بوشهر یا ایلام یا کرمانشاه یا فارس و اصفهان و یا حتی خود استان چ . م . بختیاری و حتی استان لرستان , اما فاقد هویت بارز و آشکار و پرنگ و فاقد حقوق قومی خود هستند چراکه درتعاریف جامعه شناسی ,چنین می شود برداشت کرد که “
《 آنچه که یک جامعه راتبدیل به یک قوم یا یک ملت می کند , وبه دیگران , به عنوان یک قوم متمایز یا ملت مستقل , می شناساند ؛《 شعور قومی 》آن قومیت است و نه جمعیت آن قوم و یا وسعت سرزمین آن قوم 》!

و البته منظور ازشعور قومی , مقصود شعور قومی نخبگان آن قوم است !چرا که در همه جوامع احاد مردم و عموم عوام جامعه به چیزی فراتراز نیازهای سطحی و غریزی اولیه چون خوراک و پوشاک و مسکن و کار ,نمی اندیشند !

این نخبگان یک جامعه اند که به آن جامعه عمق می بخشند !
جامعه ایی که فاقد شعور قومی است , فاقد عمق است !جامعه ایی که نخبه قومی ندارد , عمق ندارد !
اقیانوسی است به عمق یک بند انگشت !
که با پنجه گربه ایی حتی به تلاطم آمده و ماهیگیری در آن آسان است

*حذف سران قومی و سرکردگان سیاسی یک جامعه , زمینه آسیمیلاسیون وحل شدن و حذف فرهنگی اجتماعی آن جامعه است !

در ایران قومیت ها را به دو دسته می شود تقسیم کرد : قومیت هایی که دارای شعور قومی اند ( فارس و ترک و کرد و عرب و بلوچ و ترکمن و تالش )و قومیت هایی که فاقد شعور قومی اند که لرها,درکنار گیلک ها و مازندرانی ها , در این دسته دوم قرار می گیرند و نزدیک به یک سده هست که در فارس ها عمدتا و بضا در کردها , رو به آسیمیلاسیون وحل شدن اند .

*حذف سران قومی و سرکردگان سیاسی یک جامعه , زمینه آسیمیلاسیون وحل شدن و حذف فرهنگی اجتماعی آن جامعه است !

شما حتما آن حکایت طنز آن هموطن خلج را شنیده اید که می گفت : اول باید پا دارها ( آنهایی که دست و پا دارند ) را خورد ! وگرنه, بی دست و پاها که مال خودمون اند و پای رفتن ندارند ! کجا بروند ؟ باید اول سراغ پادارها رفت !

همیشه قوای یک ایده ولوژی مهاجم هنگام استیلا بر یک سرزمین ویک قوم, مزاحم ترین نیروی مقاوم در برابر استلای بیگانه را که نخبگان آن قوم مغلوب , سرکردگان , بزرگان سخندانان , تحصیلکردگان و جسوران و جنگاوران آن قوم هستند را هدف قرار می دهد ! قلع و قمع می کند ! اعدام و محبوس و تبعید می کند ! سپس مزاحمت و کارشکنی این طبقه که دفع شد , دیگر کنترل و اداره و ضبط و ربط و چپاول توده عوام و جمعیت بی دفاع آسان است !

*معامله اعراب مسلمان با سرزمین های اشغالی و ملل تحت سلطه

ابوریحان بیرونی در شرح حمله مهاجمان مسلمان عرب , به سرزمین , خوارزم , که زادگاه او بود ,مطلبی تقریبا با این مضمون , می نویسد که :
“اعراب مسلمان ابتدا بزرگان و سخنوران و جنگاوران و موبدان و هرآنکس که از زبان و دین و فرهنگ کهن خوارزمی می دانست و آگاه بود را کشتند ! آنچنانکه مردم عوام خوارزم ,پس از مدت کوتاهی ,هم اکنون گذشته , دین و فرهنگ و زبان و سنن و آیین های خودرا به یاد نمی آورند و درشرف فراموشی است !

*پاکسازی فیزیکی ارمنی ها , چگونه کلید خورد ؟

یادرماجرای قتل عام ارمنیان عثمانی , نخستین اقدام برای پاکسازی قومی فرهنگی , کجا و چطور کلید خورد ؟ آیا با قتل عام توده میلیونی ارمنی ها در شرق عثمانی به دست قبیله های کرد ؟
خیر !برعکس ! در مرکز ! در شهر استانبول ! با فرمان مستقیم سلطان عثمانی و بدست سربازان ترک ! پیش از آنکه فرمان قتل عام و تهجیر (کوچ دست جمعی ) همه ارمنی ها به دست سپاه حمیدیه (که از قبایل کرد تشکیل می شد )صادر شود , نخست به طور برنامه ریزی شده , یک لیستی از همه نخبگان ارمنی که در پایتخت ساکن بودند یعنی , وکیلان ,سیاستمداران نظامیان و تحصیلکردگان نخبه , نویسندگان , شاعران را فراهم کرده , همه را جمع کرده با قطاری به محل اعدام بردند ! چند صد تن نخبه ارمنی در یک روز و یک ساعت حذف فیزیکی شدند ! و سپس به قتل عام و تهجیر توده مردم ارمنی در ارمنستان غربی (که امروز به اصطلاح کردستان اش می خوانند )به دست سپاه حمیدیه و قبایل کرد اقدام کردند ! چرا ؟ چون نخست می بایست نخبگان جامعه ارمنی را که متولی و وکیل و تریبون توده مردم ارمنی ن بودند را خفه می کردند !

در مطلبی تحت نام “مخ /موه ؛ یا همان نخل در فرهنگ لرهای جنوبی و بندری” نوشتم که لرها نخل را از جهت ویژگی های منحصر به فردش در میان درختان به انسان تشبیه کرده اند ! و صفاتی انسانی چون داودور (مادر و دختر؛ برای مخ و نهال پاجوش مخ ) یا کلو وابیدن (دیوانه شدن برای پریشان شدن کاکلها ی مخ ) و بالاخره صفت “کشتن” و “مردن” برای قطع سر مخ /نخل که به مرگ مخ , منجر می شود !

پیکره یک جامعه پویا , نیز همچون یک پیکر یک انسان , نسبت به اهمیت حیاتی اعضای آن ,متشکل از سروبدن هست که نخبگان جامعه (سران , سرکردگان , سردیاران , و مکتب خواندگان , آن جامعه , سر و راس بدنه آن جامعه محسوب می شوند ! جامعه بدون سر , همچون لاشه ایی متحرک است که می شود هر بیگانه آن را به هرسویی که می خواهد بکشاند !

ناسیونالیسم ایرانی به سرکردگی رضاخان و ارتش اش , راس و سر جامعه لر را هدف قرار داد و با قلع و قمع و کشتار و حبس و تبعید خوانین متنفذ و سران جسورلر , متولیان آن جغرافیا و آن هویت قومی لر را از سرراه برداشت ودر نتیجه ماندند یک مشت عوام بی دفاع و عمدتا بیسواد و فاقد شعور قومی و سیاسی !وملعبه دست ناسیونالیسم مرکزگرای ایرانی در دوران پهلوی ها یا اسلامگرایی باز هم مرکزگرای حکومتی پس از پهلوی ها !

  • جامعه لر و نداشتن طبقه الیت قومی

در نبود نخبگان قومی , چگونه قبطی ها مسلمان و عرب شدند ؟ مردم آسیای صغیر و ایای میانه مسلمان و ترک شدند ؟ یا بومیان سریانی آرامی تبار کرکوک و اربیل وماردین و اورفا و دیاربکر, مسلمان و کرد شدند ؟ یا بومیان ایلامی وکاسی و لولوبی و کادوسی و مانایی فلات ایران , با آمدن مهاجمان آریایی , چگونه زردشتی و پارسی شدند؟

تمام ملت هایی که زبان و مذهب خودرا از یاد برده و در در ملت های مهاجم آسیمیله شده و در تاریخ گم شدند , به خاطر آن بوده که مهاجمان نخست, نخبگان و بزرگان و موکلان و متلولیان آن جوامع را کشتند , اسیر و محبوس و نفی بلد کردند و باقیمانده را تطمیع کرده وخریده و سرسپرده ایده ولوژی خود کردند!
طبعا وقتی خواص یک جامعه که نخبگان و تحصیلکردگان و بزرگان و دلاوران یک جامعه اند منکوب و نیست و نابود شدند , دیگرعوام جامعه را که اغلب طبقات ضعیف و فقیر و غالبا بیسواد هستند را به راحتی می شود چون گوسفند به هر طرف و سمت و سوی هر ایده ولوژی وهر دین و زبان و هویتی که می خواهی , می توان هی کرد و راند !

چرا بخبگان لر , فاقد شعورقومی اند ؟؟!
اساسا بحث اینکه یک مردمی یا جامعه ایی صاحب شعور قومی هستند یا نیستند , چندان منطقی نیست , چرا که در همه جای دنیا و همه جوامع و در طول تاریخ نیز , این طبقه الیت و نخبه هر جامعه بوده و هست که که باید بحث شود که یا صاحب شعور قومی یا فاقد شعور قومی هست یا نیست
در همه جوامع اغلب توده های مردم تا و بیش از نوک دماغ شون را نمی بنینند !دوراندیشی شان از منافع شخصی فراتر نمی رود ! و فهم و درکی از “منافع کلان و جمعی” ندارند ! و این نخبگان و تحصیلکردگان و بزرگان آن قوم و ملت اند که می باید متولی و مدافع و چاره بین جامعه خویش باشند
*حذف سران قومی لر, توسط , پهلوی ها ,حذف سیاسی فرهنگی قوم لر بود !

حکومت پهلوی ها , با حربه ناسیونالیسم ایرانی, فقط لر را خلع سلاح نکرد , بلکه خلع هویت کرد !

حکومت پهلوی با کشتار نخبگان این قوم بزرگان و متولیان این قوم ,عملا سر این جامعه را قطع کرد و و کله خودش را به تن وپیکره بی سر و مغز , پیوند زد !
ناسیونالیسم ایرانی, , از لر خلع هویت کرد ! از او هویت اش را گرفت ! هویت مستقل اش را گرفت !
به همین خاطر درسخن سخنور لر در فیلم فیلم ساز لر , در سیاست سیاست پیشه لر ,در شعر شاعر لر , هیچ صحبتی از لرنیست !
در آواز و تصنیف و رپ خواننده و آوازخوان و رب خوان لر , هیچ صحبتی از لر و از هویت او نیست ! چیزی , کلمه ای , اشاره ایی که هویت قومی و بومی , شاعر آن شعر یا سراینده آن آواز یا مولف آن تالیف و آن اثررا به من و شما بشناساند !
مگر اینکه با زحمت در اینترنت بگردی وبیو گرافی اش رو پیداکنی و بفهمی که ای دل غافل ! این بابا از فلان روستای درب و داغون و محروم یا فلان شهرستان مفلوک و محروم و از تبار فلان مردم بدبخت بی آب و بی برق و بی کار وبدون کارخا نه و کمترین سرانه درآمد فلان منطقه لرنشین آمده است !

و فقط تنها کسانی از میان نخبگان لر , که تقریبا هر چهارسال یکبار به لربودن خود اشاره میکنند و یادی از دره دهات و مردم خود می کنند , نمایندگان فرصت طلب لر وسیاسیون فرصت طلب حکومتی لر هستند ! بدبختانه !

و طنز و لطیفه است و جای شگتی است که با اینکه ما لرها فاقد شعور قومی هستیم , دیگران ما را به داشتن شعور قومی متهم می کنند !!
متهم به وجود پدیده ایی به نام” پانلریسم” و ” وجود ناسیونالیسم لری” و ” خواستن سهم بیشتر از رفاه و بودجه و حقوق فرهنگی و سیاسی و .. ” که همگی از مصادیق شعور قومی است که ما فاقد ش هستیم
کاش اینطور بود اما بدبختانه اینطور نیست و اتهام داشتن شعور قومی مخصوصا در نخبگان لر , اتهامی سخت گران ..و خالی از حقیقت است
نخبگان و تحصیلکردگان غیر مطالبه گر لر , که جامعه لر را نمایندگی می کنند سخن “رهبر معظم انقلاب” را عملا تایید کرده اند همانگونه که در فرمایشات گهربارشان بارها خطاب به لرها , فرمودند و آنها را ستایش کردند با این عبارت که ;
:”لرها مردمانی کم توقع و کلا بی توقع اند !”
و اساسا یکی از دلایل محبوبیت لرها و مخصوصا نخبگان لر , درنزد هموطنان فارس , چه ملی گرا چه اسلامگرا , همین کم توقعی و بی توقعی و عدم مطالبه گری است!

بی گمان نه نظام سنتی خانی و نه نظام سلطنت و سیستم قرون وسطایی شاه و رعیت , امروزه در دنیای مدرن امروزی و در ذهن بشر دمکرات و آزادیخواه , دیگرجایگاهی ندارد و هرگز نخواهد داشت ! این فقط یک بحث تاریخی است . خان ها , همانگونه که از عنوان کتاب محقق آمریکایی , گارسویت آشکار است که در باره لرها نوشت یعنی کتاب ” خان ها و شاه ها ” طبقه اصیل بومی لربودند که همیشه دربرابر “شاه های بیگانه” عرب و ترک و مغول و درین اواخر تاجیک (فارس , پهلوی ها ) , جامعه لر خود را نمایندگی می کردند .
از همین لحاظ باید این طبقه را با همه جهات مثبت و منفی خود , با توجه به آن شرایط زمانی , تحلیل و قضاوت کرد

برای فهم بیشتر به سلسله مطالب من در همین صفحه تلگرام یا سایت ولات مراجعه کنید که با این مطلب شروع می شود که به خدمات خوانین لرپراداخته ام
در مطلبی جداگانه به طبقه خوانین و بی بی ها لر خواهم پرداخت

زبان ؛ گویش دارای ارتش است
و
گویش ؛ زبان بدون ارتش است !

بر مبنای همان نظریه” تغلب ” که حق با کسی است که زور و قدرت و اقتدار سیاسی , فرهنگی , نظامی , رسانه ایی اش , بیشتر است , شاید فهم این جمله قصار و معروف زبان‌شناس اجتماعی “ماکس واینریش” برای شما , آسان شود که چرا گفت :”زبان گویشی با ارتش و ناوگان است”

برین مبنا , می توان , ناسیونالیسم را هویت صاحب ارتش دانست و فرق بین هویت قومی و ناسیونالیسم ملی را نیزچنین تفسیر کرد که هویت های قومی فاقد ارتش , ناسیونالیسم شناخته نمی شوند !
و بالعکس , هویت های قومی صاحب ارتش , ناسیونالیسم محسوب می شوند ! به همین سادگی !

به نظر بنده این تعریف بسی منطقی تر است از تعریف رایج و معمول که ؛ ملت , قومیت صاحب دولت است و قومیت , ملت , فاقد دولت !
همچون ملت ترک و آذربایجانی و ملت ازبک و ملت عرب و ملت یمن و ملت ایران (فارس ) و ملت تاجیک و ملت افغان (پشتون )

ازهمین رو مردمی با یک میلیون و دو میلیون یا حتی کمتر , پانصد هزار و دویست هزارنفر , در فلان ولایت خودمختار , از آنجا که صاحب تعدادی نظامی و پلیس و اداره خودگردان مورد تایید دولت مرکزی یا دول همسایه و مجامع بین الملی است , ملت محسوب می شود اما مردمی مثلا لرها با جمعیتی بسی بیشتر از ده میلیون و جغرافیای وسیع و ذخایر غنی وعمق تاریخ مشترک , ملت محسوب نشده , قوم خوانده می شود !

شاید بر مبنای همین تعریف هست که صحبت از مردمی تحت نام ” ملت کورد ” می رود , هرچند که فاقد دولت و فاقد عمق تاریخی مشترک و “وجاهت علمی تاریخی ” است .چرا که اگر چه فاقد همه اینها هست , اما در عوض واجد گروهک های مسلح نظامی است که نقش همان ارتش را درین یک قرن ظهور این ناسیونالیسم بازی کرده است !

این گروهک ها و تشکیلات نظامی مسلح , خواه با تعریف خودشان احزاب مسلح و خواه با تعریف دیگران تشکیلات تروریستی پانکرد , چه این و یا چه آن , حقیقت مسلم آنکه حکم یک ارتش را داشته که با قوه قهریه و با ترور و جنگ های مسلحانه علیه هم اهداف نظامی و هم اهداف غیر نظامی . بالاخره , حرفش را حال چه غیر منطقی , به کرسی نشانده و آن “قومیت ها و گویش ها اش را به مثابه یک ملت و یک زبان ,(ملت و زبان کرد ) بر میدیا و رسانه های منطقه و جهان, به هر صورت , تحمیل کرده است !
درین شکی نیست که همه دستاورهای ناسیونالیسم کرد , در این یک صد سال ظهور این ناسیونالیسم ,همگی به خاطر همین مبارزات مسلحانه یا به تعبیر من و شما عملیات تروریستی , بوده و نه دیگر هیچ ….شما هیچگونه سرمایه مبارزاتی عظیم مترقی فرهنگی هنری یا حتی مبارزات سیاسی مترقی و عمیق درپرونده ناسیونالیسم کردی وحرکت های کردی , هرگز نمی بینید مگر جنگ و ترور ! و عامل موفقیت و پیشرفت آنان وعقب نشینی دولت های منطقه که ناسیونالیسم های فارس (ایران ) و ترک (ترکیه ) و عرب (عراق و سوریه ) را نمایندگی می کند , دقیقا همین جنگ و ترور و جنگ و ترور بوده است و نه هیچ چیز دیگر ..که بلاخره دولت های منطقه بافشارهای دول غربی که حامیان ناسیونالیسم کردی اند , تسلیم بسیاری از خواسته های سیاسی فرهنگی پانکردها شده اند !
(و اساسا باز یکی از دلایل حمایت دول غربی و امریکا و حتی شوروی و روسیه امروز , و حتی دول متخاصم منطقه ازتشکیلات مسلح ناسیونالیسم کردی , همین مسلح بودن شان هست که این قدرت ها ی غربی و دولت های منطقه , ازتشکیلات مسلح کرد , به عنوان اهرم فشار برای فشار بر دولت های خاورمیانه و همچنین پشتوانه ایی نظامی جهت چانه زنی های سیاسی و اقتصادی , در خاورمیانه , استفاده برده و می برند ! همچنانکه از مساله تبت در قدیم و درحال حاضر ایغور ها , در چانه زنی های سیاسی -اقتصادی , با چین ., بهره برده و می برند یا مساله کشمیر در هند !…

بی شک حمایت دول غربی و قدرت های جهانی , حتی جریانات روشنفکری چپ ,ازحرکتهای مسلحانه و خشن چون احزاب مسلح کردی , ضربات و فشاری است که این تشکلیلات با حملات مسلحانه و تروریستی به بدنه دولت هایشان وارد می کنند که سبب می شود این دولت ها , در پای میز مذاکرات سیاسی با دولت های غربی , در قبال مسائل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی , امتیاز بدهند !

در مطالعه جریانات و قضایای سیاسی منطقه خاورمیانه(ایران افغانستان عراق سوریه ترکیه ) همواره شما می بینید که جریانات مسلحانه یا همان به اصطلاح احزاب مسلح , بیشترین اقبال و شانس دارند که از سوی دول غربی و جریانات روشنفکری چپ برعلیه حکومت های دیکتاتورمنطقه حمایت سیاسی , مالی و رسانه ایی شوند صد البته تحت نام مسایل حقوق بشری
حتی جریانات رادیکال مذهبی اما مسلح نیز , از این بسته های حمایتی , گروه های چپ و دولت های غربی , بی نصیب نمانده و نمی مانند !
در آینده در قسمت آخر مطلب ” آفرینش و پیدایش ناسیونالیسم کردی ؛” به این بحث و چرایی و انگیزه حمایت ناسیونالیسم ایرانی , چپ های منطقه (فارس , ترک عرب , غربی ) و دول غربی از ناسیونالیسم کردی خواهم پرداخت .

مصادره میراث جغرافیایی , فرهنگی , مادی و معنوی لرها و لرستان, توسط ناسیونالیسم های ” عربی وکردی و فارسی و ترکی “همسایه با توسل به جعل و تحریف و تصرف و ..
Scroll to top