پروژه و سیاست سیستماتیک حکومتی “فارس نمایی و فارس انگاری لُرها”در یک قرن اخیر !

نورعلی مرادی بئوار الیما

پیش از پرداختن به لرهای باصری , لازم است که به پروژه و سیاست سیستماتیک حکومتی “فارس نمایی و فارس انگاری لرها “در این یک صد سال اخیر دوران معاصر که از سوی ناسیونالیسم ایرانی (بخوانید قوم گرایی فارس ) به حکومت ها و دولت های وقت , نخبگان و سیاستمداران و دانشگاهیان و مطبوعات و آموزش و پرورش و غیره دیکته شده و دنبال شده و می شود مقدمتا اشاره کنم


این روند درست پس از عملیات فتح لرستان و قلع و قمع لرها , به توسط ارتش آغاز شد .
نخستین تغییرات سیاسی استانی و تجزیه مناطق لرنشین در استان های مجزا به به توسط ارتش انجام شد! !نخستین بار ازسوی ارتش , تغییر نام های شهرهای لری(توف اسپهد به نفت سفید , دوگمبزون به گچساران , مالمیر به ایذه ,پشتکوه لرستان به ایلام ..) صورت گرفت . نخستین بار اولین فرهنگ های جغرافیایی آبادی های ایران به توسط ارتش چاپ و نشر شد که در همگی آنها از آبادی های لرنشین تحت نام مردم فارس زبان و از زبان آنها تحت عنوان “به فارسی صحبت می کنند !” یا به زبان فارسی اما لهجه یا گویش لری صحبت می کنند ” یاد شده است !


قربانی کردن ” قومیت ” لر:
تحت نام عمق استراتژیک و کمربند امنیتی پان فارسیسم!
من از بیگانگان , هرگز ننالم
که با من هرچه کرد . ان آشنا کرد !

بی شک آنچه عامل اصلی تضعیف هویت لری و جسورشدن همسایگان ناسیونالیست عرب و کرد ما ,در مناطقی چون خوزستان و ایلام شده , پان فارسیسم و ناسیونالیسم مرکزگرا ی ایرانی در یک قرن گذشته بوده است !
ببینید بدون تعارف ی یک حقیقت تاریخی را می گویم و آنک اینکه یک سیاست نهادینه شده ایی از سوی ناسیونالیسم ایرانی طراحی شده بود طی قرن گذشته که هویت لری را به نفع هویت فارس مصادره کند و موفق هم شده بود تا اینکه با طرح هویت مستقل لر , در دو دهه پیش ,خوابی را که پان فارسیسم برای لرها دیده بود و داشت عملی می کردند , آشفته شد .. از ۲۰ سال پیش با نشر نشریه ولات و کتاب وار و طرح هویت مستقل لری ..
حالا چرا می گویم این سیاست و پروژه ایی سیستماتیک ملی بوده چون فارس ها در اقلیت اند در حاشیه کویر مرکزی و شرق ایران , روز به روز هم به جهت رفاه نسبی , آنها تمایل کمتری به داشتن اولاد دارند برعکس مناطق و جوامع محروم غیر فارس که با انفجار جمعیت مواجه اند! این یعنی در آینده توازن جمعیت به شدت به ضرر فارس ها بیشتر و بیشتر به هم خواهد خورد چرا که با ازدیاد جمعیت غیر فارس ها , مطالبات قومی در ایران افزایش می یابد ( این را حتی یک بولتن معتبر وزارت خارجه امریکا چندی پیش صریحا به آن اشاره داشت این افزایش روز افزون قومیت های غیر فارس نسبت به فارس ها و افزایش مطالبات قومی آنها در ایران )
خوب سیاست ناسیونالیسم ایرانی که میدانیم همان قوم گرایی فارس است در اصل , برای پیشگیری چه بوده در این یک قرن ؟ ذوب جمعیت لرها در فارس ها و مصادره مناطق لر نشین و الحاق آنها با نام اقلیمی پارسی !
چرا ؟ به دو جهت !


اول آنکه تنها لرها هستند که در میان قومیت های ایرانی که بیشترین خط مرزی را با اقلیم فارس ها دارند یعنی به جز گیلک ها , دیگر اقوام ایران ترک عرب و کرد و ..اساسا با مناطق فارس نشین مرز مسترک ندارند . از همین رو اسیمیله کردن لرها امکان پذیر تر بود( بعد از آنها البته گیلک ها و مازنی ها )..


دوم مناطق فارس نشین , بدون انرژی بدون سوخت بدون منابع زیر زمینی و بدون دسترسی به منشا آبهای شیرین( کارون و زنده رود )و آب ها ی آزاد , فلج و از هستی ساقط است , و فقط در اختیار داشتن کنترل مناطق لر نشین این مهم را برای ناسیونالیسم کم بنیه فارسی / ایرانی فراهم می کرده و می کند!


این پروژه از یک قرن پیش با تلاش میسیون ها و مبلغ های ملی گرای ایرانی در مناطق لرنشین مخصوصا بختیاری عاملی موفق بوده همچنین در کتب و نشریات , دانشگاه تحقیقات , سعی بر آن شد که مناطق لر نشین مجاور با فارس ها را فارس معرفی و گویش آنها را فارسی متاثر از لری بقبولانند :

مثلا در بوشهر در کازرون در نهاوند در شوشتر ؛ کتاب ها نوشته شد تحت نام فارسی نهاوندی فارسی شوشتری فارسی کرمانشاهی , فارسی کازرونی و همه جا به صراهت می نوشتد که ؛ هرچند که هشتاد درصد لغات این مردمان با لری مشترک است ولی اینها فارس هستند که زبان شان تحت تاثیر لری قرار گرفته ..حال اینکه این امکان؛ اینکه: مردم لر زبان شان تحت تاثیر فارسی قرار گرفته باشد خیلی محتمل تر می باشد چرا که قرن هاست فارسی زبان رسمی و دولتی و درباری بوده تا اینکه یک فارس زبان تحت تاثیر لری باشد مخصوصا با اینهمه وسعت از نهاوند تا بوشهر …
دقت کنید که فارس و فارسی با بحران مشروعیت در مناطق غرب و جنوب ایران مواجه است و اساسا در کل ایران به جز خراسان حتی در استان فارس ما فارس زبان بومی نداریم (قدمت این زبان در خود شیراز از قرن هفتم فراتر نمی رود آن هم به عنوان زبان میانجی و درباری نه مردمی ) تا چه برسد به استان همدان , یا استان مرکزی منجمله تهران ..
ناسییوالیسم ایرانی که بنیان اش بر فارس گرایی و شیعه گرایی هست نیاز ش به حفظ غلبه جمعیتی این دو عنصر فارس شیعه است از همین رو مجبور به آسیمیله کردن و ذوب کردن قوم لر , به عنوان بهترین و راحت ترین و در دسترس ترین قربانی , در مذبح و قربانگاه پان فارسیسم است . این پروژه دهه ها خوب به پیش رفت تا اینکه من و شما و دیگر هویت طلبان لر , خواب آنها را که برای برای ملیت لر دیده بودند , آشفته کردیم .

*به این تصویر و این ویدو خوب توجه کنید تا بفهمید که نخبگان حاکم قوم گرای فارس , در این یک قرن , با چگونه طرح و پروژه هایی کشور را به اساس منافع قومی شان اداره کرده اند !

در کتاب جغرافیای استان خوزستان , عملا لر ها را به نفع فارس ها مصادره کرده اند لرزبانان هندیجان و شوشتر و دزفول و بهبهان( که همگی گویش های زبان لری است ) از لر جدا کرده اند و سپس همه را فعله ایی بدون هیچ معیار زبان شناسی , قومیتی مردمشناسی تاریخی تحت نام فارس قملدا کرده اند
همین ها , آنهایی اند که همیشه می گویند ما در این ایران فارس نداریم اما اینگونه مذبوحانه , لرها ها را دسته جمعی , زیر نام فارس آورده اند
چرا که خوزستان زرخیز , برای فارس زبانان کویرنشین حاشیه مرکز و شرق ایران حیاتی است

عناصر قومی ایران

در این ویدو همچون صدها نقشه دیگر , عملا لرهای(بختیاری ) ساکن خوزستان را از قومیت لر جدا کرده و فارس محسوب کرده آنچنانکه دو منطقه لرنشین در بالا و پایین بدون نقطه تماس بوجود آمده
دلیل تمرکز پان فارسیسم بر لرهای بختیاری خوزستان و سلب هویت لری آنها , به علت ذخایر نفتی و ذخایر آبی منطقه بختیاری است و دیگر هیچ !تا به بهانه فارس بودن بختیاری , کویرنشینان فارس زبان مرکز و شرق ایران , بتوانند جای پایی در این استان زرخیز داشته باشند


*فقدان مشروعیت ؛ رنجی که ناسیونالیسم فارس در ایران می برد !
عنصر قومی تاجیک (فارس) و همچنین زبان دری (فارسی ), به جز شرق ایران یا همان خراسان که دنباله حوزه فرهنگی جغرافیایی افغانستان و تاجیکستان هست و بالطبع خاستگاه و منشا این قوم است , در بقیه و در بخش اعظم فلات ایران , در غرب ,ایران جنوب ایران و شمال ایران , از فقدان مشروعیت و عدم پایگاه قومی , رنج می برد !
و مذبوحانه با جعل و خدش و غش تاریخ و نقشه , سعی دارد که جای پایی قانونی , تاریخی , فرهنگی , در این مناطق , برای خود پیدا کند تا حضور استعماری و حاکمیت نامشروع سیاسی اقتصادی فرهنگی خودرا در مناطق , توجیه و تحمیل کند !
فراموش نکنید در مناطق استراتژیکی چون خوزستان ما اساسا فارس بومی نداشته و نداریم و لرها بومی منطقه هستند , یا حتی در استان فارس ( که جز نام هیچ نسبتی با زبان دری و قوم تاجیک ندارد ) اکثری ت با لرها , اچمی های لارستانی و قشقایی ها است و قدمت زبان دری تاجیکی , در شهری مثل شیراز , از قرن هفتم فراتر نمی رود .
در همدان هنوزز هم ما فارس بومی نداریم و لرها بومی های این استان بوده و هستند و سپس ترک ها .
در استان مرکزی , زبان دری زبان بومی نیست کما اینکه در تهران تا قرن زبان بومی چیز دیگری بود و هم اکنون شما به تجریش و شمیرانات سری بزنید , زبان شان فارسی نیست .
در اصفهان , که تا قرن هفتم هشتم , زبان شان دری نبوده , هم اکنون نیز همه شهرهائی اطراف اصفهان به جر نجف آباد که شهر نوبنیادی متعلق به عهد صفوی است , بقیه شهرها , غیر فارسی (دری ) زبان اند . اصفهان و شیراز و اراک مثل جزیره های فارسی (دری ) زبان در بین دریای مردمان غیرتاجیک و غیر دری زبان اند .
شارلاتانیزم قومگرایی فارس را شما دقت کنید ! . از طرفی می گویند ما در ایران فارس نداریم و از طرفی دیگر , هر روز جغرافیای فارس و فارس زبان را توسعه می دهند و پهناور تر می کنند . در این میان , لرها و جغرافیای لر, چون تنها ملیت هستند که بیشترین مرز مشترک را با تاجیکان (فارس ها ) دارند , گویا لقمه در دسترس تری هستند تا مثلا عرب ها یا کردها یا ترک ها که هیچ همسایگی و مرز مشترکی با جغرافیای فارس زبان ندارند .
شما رنجی را که ناسیونالیسم فارس , از نبود پایگاه قومی , فرهنگی در این مناطق تحت سیطره سیاسی -اقتصادی اش می کشد را به وضوح می توانید از این اقدامات مذبوحانه اش بفهمید ! غافل از آنکه خواب خوش قومگرایان فارس که برای لرستانات دیده اند را ,بیداری توده جوانان آگاه لر , آشفته خواهد کرد !

پروژه و سیاست سیستماتیک حکومتی ؛”فارس نمایی و فارس انگاری لُرها”در یک قرن اخیر !

قدیما ؛تمثیلی زبانزد بود درمورد برخی آدم های به شدت موذی و خطرناک و آب زیرکاه که به مراتب از مار و عقرب خطرناک تربوده اند بدین مضمون : که اگرهمزمان مار و عقرب دیدی و فلانی را هم دیدی ..اول سر فلانی را بکوب سپس سر مار و عقرب را ..
لرها هم که درمحاصره این ناسیونالیسم های توسعه طلب فارس و کرد و عرب اند , فی الواقع؛ باید به این تمثیل کهن گوش جان فرا دهند کنند و اول از همه سر این ناسیونالیسم مرکزگرای فارس را به سنگ بکوبند و سپس سرمار و عقرب و درآخر ناسیونالیسم کرد و عرب و کذا و کذا ..
چرا که به قول خمینی که هی به مردم تاکید می کردکه :” هرچه فریاد دارید برسر آمریکا بزنید که مسبب همه بدبختی ما آمریکاست “! لرها نیز باید هرچه فریاد ونفرین و تف و لعنت هست برسر و رخساره نامیمون ناسیونالیسم مرکزگرای فارسی (پان ایرانیسم ) و حکو مت پالانی ها و سپس نظام جمهوری اسلامی بزنند که عامل همه نکبت و بدبختی و تحقیر و تضعیف قوم لر , در برابر ناسییونالست های همسایه کرد و عرب و ترک , همین سیاست و عملکرد ناسیونالیسم فارس دریک قرن اخیر , جنایات پهلوی اول و دوم و بی سیاستی های نظام جمهوری اسلامی بوده است که به تضعیف اجتماعی اقتصادی , فرهنگی و روحی و روانی جامعه لر انجامیده است .
قتل عام و قلع و قمع لرها توسط هم پهلوی اول و هم دوم ,- کشتار و اعدام سران و بزرگان و نخبگان لر , کسانی که خوب یا بد , به جهت , به طور تاریخی متولی ونگاهبان حدود و ثغور جغرافیایی فرهنگی لرستانات بودند ,- عدم سرمایه گذاری و به حاشیه راندن مردم و جغرفییای لر و در عین حال غارت و چپاول نفت و گاز و آب و نیروی انسانی جامعه لرستانات و مردمان لر , که به فقر و محرومیت و مهاجرت میلیونی انجامیده است,همه و همه اسباب نکبت و بدبختی و تحقیر و تضعیف قوم لر, دراین یکصد سال اخیر و دوره معاصر بوده است . .سیاستی که گام به گام دردوره نظام جمهوری اسلامی هم دنبال شده است .
از همین رو روزگاری که لرها به توسط ارتش شاهنشاهی ایران بمباران می شد , و نفت و گاز و آب ان غارت می شد و لر و لرستانات از توسعه باز می ماند , همزمان ,دران زمان ها ,دکمه تاسیس کارخانه کبریت سازی و کارخانه ترکتورسازی تبریز و صنایع فولاد اصفهان وپتروشیمی اراک و کارخانجات عظیم مشهد و کرمان و یزد , طرح های عظیم توسعه و عمران شهری و غیره در مناطق نورچشمی و عزیز کرده ایران ,کلید زده می شد و آنچنان شد که به بهای غارت نفت و گاز لرها و آن توسعه ها در آن مناطق ها , هم اکنون ناسیونالیسم های فارس و ترک و کرد و عرب , فربه و فربه تر شده و لر و جامعه لر در قهقرای واپس ماندگی اقتصادی , اجتماعی فرهنگی , سیاسی است بگونه ایی که ناسیونالیسم های فربه همسایه, کفتار وار , هرکدام به طمع دریدن وبه دندان گرفتن بخشی از پیکره جغرافیایی , تاریخی , فرهنگی لر و لرستانات , هرروز , بخشی از آین پیکره تاریخی , فرهنگی جغرافیایی را , از نفت و گاز وآب و سرچشمه فلان رود و ففلان پوشش و رخت و لباس را , فلان موسیقی و نماد فرهنگی را , فلان منطقه و فلان ایل و شاخه قوم لر , را به اسم خود مصادره و مال خود می کنند!
شک نیست که عامل تضعیف مالرها در دوره معاصر در برابر ناسییونالسم های توسعه طلب همسایه , سبب اش .پان فارسیسم مرکز گرا و حکومت ضد لر پهلوی ها بوده است که با کشتار نخبگان و باسوادان و سران و سردیاران و گردنکشان لر , در اوایل قرن معاصر , و وقلع و قمع وپراکندن مردم لر وتحقیر روح جمعی لرها در افواه و اذهان عمومی و مطبوعات و رسانه ها , روح جمعی و شخصیت اجتماعی لرها را تحقیر کرد و شکست و بنیان فرهنگی سیاسی اجتماعی این قوم کهن را آنگونه تضعیف و متزلزل کرد که سیری قهقرایی تا اضمحلال و انقراض هویتی را تاکنون سپری می کند .همزمان چپاول بنفت و گاز و آب سرزمین این مردم و و به حال خود رها کردن این مردم محروم بدون آنکه ذره ایی از ثروت زیر پای خود منفعتی ببرند , ضعف اقتصادی را نیز در کنار تضعیف فرهنگی و سیاسی اجتماعی و روحی و توانی برای این مردم موجب شد و به ارمغان آورد آنچنانکه می رود که نام این این قوم کهن , درکنار ملت ها و اقوام کهن دیگری که که توسط همسایگان و مهاجرین مهاجم له شده و بلعیده شده و در تاریخ گم شدند ,(همچون سغدی ها , لیدی ها , فریجی ها , ارامنه , آرامی ها ,آشوری سریانی ها , مندایی /صابی ها ,گوران, اورامی ها, تات ها ,زازاها , …), خدای نکرده رقم بخوردواین مردم در فارس ها و کردها حل شوند و میراث فرهنگی , جغرافیایی شان توسط ناسیونالیسم های توسعه طلب همسایه تاجیک (فارس ) و کرد و عرب و ترک , مصادره شود !
و این سبب اش , چیزی نیست جز کاهلی , بی دردی , نخبگان لر ! فقدان غیرت و عرق قومی تحصیلکردگان لر نسبت به زادگاه و خاستگاه و هویت قومی و مردمان هم تبار لر خویش و سرسپردگی تام و تمام این قشر به ایده ولوژی ملی مرکزگرا

میراث تاریخی فرهنگی جغرافیایی لرستانات تقریبا در این صدساله اخیر و دوره معاصر , حکم “مال بی صاحب” راداشته است از همین رو ترک و عرب و کرد و فارس مهاجر مهاجم و نورسیده, این چنین دست به تاراج و چپاول جغرفیا و تاریخ و فرهنگ لر , زده اند تا مالک آن شوند . چرا که براساس” حکم مال بلا صاحب “, مالی که مدعی و متولی نداسته و ندارد , از آن دیگری و دیگران است .
بی شک مدعی ومتولی وپاسداران میراث مادی و معنوی فرهنگی تاریخی جغرافیایی هر ملتی , نخبگان و تحصیلکردگان و سرکردگان آن ملت و قوم اند که بدبختانه پس از قلع و قمع و کشتارو اعدام گروهی سران و بزرگان ن قوم لر, بدست حکومت پالانی ها , هم پهلوی اول و هم پهلوی دوم ,, عملا این مردم و این سرزمین بدون متولی شد و ماند !
آن دسته تحصیلکردگان لر نیز , که بعدها در آن سیستم و نظام حکومتی,یعنی در مدارس و دانشگاه های پهلوی اول و دوم , پرورش یافتند هم, اغلب همگی آنها ملی گرای مرکزگرا و مطیع ایده ولوژی حاکم وپارسی گرا و فارس محور , و البته متولی زبان فارسی و شاهنامه فردوسی و موسیقی فارسی و متولی و مدعی شیراز و اصفهان و سمرقند و بخارا بودند و نه متولی زبان لری موسیقی لری و پوشاک لری وهویت لری و نه مدعی و متولی اوضاع اقتصادی و فرهنگی دهکرد و بازفت و مسجدسلیمان و ممسنی و کوهدشت و دهلران و یاسوج و خرم آباد و گناوه بودند !
بلکه همچون برخی سگان منطقه لرنشین ؛”نو برافتون اخردن و پاس نسه /نسار اکردن !”
یعنی نان” برافتو”(مشرق ) را میخوردند , اما به نسار (مغرب ) پارس می کردند و از آن حدود نگهبانی می کردند ونه از خانه و خاستگاه خویش !

در طی این یکصدسال اخیر حاکمیت ناسیونالیسم فارس تحت نام بی مسمای ناسیونالیسم ایرانی , نوک هجوم و حمله آسیمیلاسیون و ذوب و حل و هضم و بلع آن, نه اقوام به قول خودش انیرانی (چون ترک و عرب و ترکمن و ارمنی و آشوری و ) بلکه اقوام ایرانی گیلک و مازندرانی و تات و تالش و بخصوص , تاکید می کنم و بخصوص “قومیت لر” بوده است !
شما دقت کنید و بروید بررسی کنید که آیا در طی این یکصدسال به ظاهر ترکی ستیزی و عرب ستیزی ناسیونالیسم فارس در ایران , چه تعداد قریه یا قصبه ترک یا عرب , فارس شده اند ؟
هیچ ! هرگز !
بلکه برعکس! گستره و دامنه نفوذ ترکی بیشتر شده و تالش گیلان را هم دربر گرفته است !
یا عرب ها دامنه نفوذ شان حتی از اهواز و دزفول و شوشتر شوش و ماهشهر و هندیجان را هم فراگرفت است !
حتی دامنه نفوذ ناسیونالیسم کردی و”خود کردپنداری”, از ایلام و کرمانشاه فراتر رفته و امروز به استانی که مثلا نام لرستان را یدک می کشد , به کوهدشت و به پشت دروازه های شهرخرم آباد و رسیده است !و دیر نیست که درآینده ایی نه چندان دور, نام لرستان , برای این استانی که شهروندانش اغلب خودرا لر نمیدانند بلکه لک یا کرد می خوانند , نامی بی مسما به نظر آید و سرانجام عنوان لربودن فقط به بختیاری های این استان خلاصه شود و بس ..!؟
اما بالعکس , باز اگر دقت کرده و مقایسه کنید در طی همین یکصدسال حاکمیت ناسیونالیسم لرستیز فارس (ناسیونالیسم مرکزگرای ایرانی) که منجر به لرگریزی شده , تحت هجوم ناسییونالسیم فارس و فارسیزاسیون , با ابزارهایی چون تکفیر و تحقیر و تحصیل(نظام آموزش و پرورش , نظام دانشگاه , مطبوعات )رادیو تلویزیون و رسانه ها , هزاران هزاران قریه و قصبه ومناطق بسیار و میلیون ها نفر , گیلک و مازنی , تالش و تات و علی الخصوص میلیون ها لر , بوده اند و هستند که زبان مادری (زبان لری ) و هویت قومی (هویت لری ) را وانهاده , و عملا خودرادیگر نه لر که فارس معرفی کرده و می کنند !
درمابقی مناطقی نیز که هنوززبان لری نفسی میکشد , به سبب هجوم رسانه های فارسی , و نبود نظام آموزش زبان لری , عملا دراین مناطق نیز , زبان لری. به گونه ایی زبون و ضعیف و نحیف گشته که به یک نیم زبان لری /فارسی تبدیل شده, بدانسان که پان فارسیسم را بران داشته که به خود جسارت دهد و باگستاخی , لری را نه زبان که گویشی فارسی , معرفی کند !
ازهمین رو , خلق های ایرانی چون گیلک و مازنی و تات و بخصوص لرها , که باشندگان حقیقی فلات ایران اند , باید این را به خوبی درک کنند که مقصد و هدف آسیمیلاسییون و امحاء ناسیونالیسم حاکم فارس (که به دروغ خود را ناسیونالیسم ایرانی به ما شناسانده ), نه قومیت های عرب و ترک و کرد ,( آنگونه که شعار می دهد و وانمود می کند ) بلکه ماها , ما لرها ما گیلک ها , ما مازنی ها , ما تالش ها ,یعنی ساکنین زاگرس و البرز و بومییان حقیقی فلات ایران هستیم!
آدرس غلط و رد گم کن به ما داده اند !


در حقیقت اینکه ادبیات سیاسی ” لر راهزن و لر بی تمدن و لر بی فرهنگ”دردوره پهلوی اول . به ناگاه دردوره پهلوی دوم می شود لر آریایی اصیل ولر پارسی اصیل ولر زاده کوروش ؛ و لر وطن پرست ! ! تصور نشود که درک هموطن فارس ما از مفهوم شهروندی و هموطنی بالا رفته! خیر! هرگز ! بلکه فهم ژوپلوتیکی او از منطقه و ذخایر و منابع منطقه و بن بست خودش , بالا رفته و افزایش یافته است !

در حقیقت اینکه ادبیات سیاسی ” لر راهزن و لر بی تمدن و لر بی فرهنگ”دردوره پهلوی اول . به ناگاه دردوره پهلوی دوم می شود لر آریایی اصیل ولر پارسی اصیل ولر زاده کوروش ؛ و لر وطن پرست ! ! تصور نشود که درک هموطن فارس ما از مفهوم شهروندی و هموطنی بالا رفته! خیر! هرگز ! بلکه فهم ژوپلوتیکی او از منطقه و ذخایر و منابع منطقه و بن بست خودش , بالا رفته و افزایش یافته است !

چرا فقط ما لرها , پارسی و آریایی اصیل هستیم و بقیه قومیت های در ایران نیستند ؟
اینکه این همه هندوانه ناسیونالیسم ایرانی وهموطنان فارس زیر بغل ما لرها می گذارند چیست ؟
کافی است به نقشه زیر نگاهی بیندازید همه منابع نفت وگاز و آب در لرستانات است .

چرا فقط ما لرها , پارسی و آریایی اصیل هستیم و بقیه قومیت های در ایران نیستند ؟
اینکه این همه هندوانه ناسیونالیسم ایرانی وهموطنان فارس زیر بغل ما لرها می گذارند چیست ؟
کافی است به نقشه
بالا نگاهی بیندازید همه منابع نفت وگاز و آب در لرستانات است .

به راستی چرا , ملی گراهای ایرانی ,از میان همگی قومیت های ایرانی , فقط به ما لرها , انگ آریایی و پارسی اصیل را می چسبانند ؟!

چرا فقط ما لرها , پارسی اصیل هستیم و بقیه مثلا بلوچ ها نیستند !؟
برای یافتن جواب این سوال کافی است که به نقشه زیر نگاهی بیندازید ! اکثریت منابع نفتی/ گازی / آبی ایران در لرستانات متمرکز است !

*حکایت امام حسین و کبک
و لر و نفت و… !
“دا پری” مادر بزرگ لر بختیاری ام , وقتی که ما بچه بودیم , من و دیگر نوه هایش, گردش حلقه می زدیم و با پرسش کودکانه سوال پیچش میکردیم که: داپری! ما از کجا آمدیم ؟ خرس و گراز و لاکپشت از کجا آمدند ؟ چرا صورت ماه لکه داره ؟ چرا لرها ؛ کبک زبون بسته را شکار میکنند ؟ شبتاب و شهاب از کجا میاند ؟ چرا و چرا و چرا ؟ “داپری” بدون استثنا , برای همه سوال های کودکانه ما نوه هاش , همیشه جواب هایی قانع کننده حاضر و دم دست داشت! فی الواقع . او بدون اینکه خودش بداند یک میتولوژیست(اساطیر شناس ) خبره میتولوژی و اساطیر کهن لری بود و برای آفرینش آدم و عالم تعبیر و تفسیر لری خودش را داشت!

  • اسطوره لری گندم !
    اگذ : خذا , آذمی نه , قده غه کرد بی که ز ای گیا(گندم )نخوره اما آذم گوش نگره و وروند وس که زس خوره , گیا گوهذ: گندم ! گندم ! انکه لیشم زم مخور !
    ترجمه :
    (می گفت : خدا , آدم را منع کرد که از این گیاه (گندم ) نخورد اما آدم اطاعت نکرد و خواست که از آن گیاه بخورد , گیاه گفت : گندم ! گندم ! یعنی که من بدم ! از من نخور !)
  • اسطوره لری لکه های ماه !
    اگذ : مه و افتو درگل خذا بین !یه رو که خدا هی هویر اشیشنی , مه فقری اکرد و خدا وا دس هویر هویری ,به تلمچ زی من ری مه !
    ترجمه :
    ( می گفت : ماه و خورشید , دختران خدا بودند که یک روز که خدا برای پخت نان خمیر می کرد , ماه شیطونی می کرده , خدا هم با کف دست خمیری یه سیلی میزنه به صورت ماه . صورت اش از اون به بعد لکه لکه ایی میمونه !)
    *اسطوره لری آفرینش خرس !
    اگذ : یه شو(ن)کرچ که نیخاست پیل خمس بده وه حرضت علی, خونه بئدار کرد زئر یه مست پشم ! حرضت علی وید وروند به پشما و گهد: ای خرس که ! ورو به که !
    ترجمه :
    ( می گفت : یک چوپان خسیس که نمی خواست خمس گوسفند هایش را به حضرت علی بدهد خودش را زیر پشم ها قایم می کند ! حضرت علی میاد و یک ضربه به پشم ها میزنه و میگه : ای خرس کوه ! پاشو برو به کوهسار! و مرد چوپان نفرین شده به خرس کوهسار تبدیل می شود !)
  • اسطوره لری آفرینش لاکپشت
    اگذ : یه زئنه گناس هی نو(ن )اپوهد ! بچه س نشست به خو! زئنه خاسد وا پتیر کند بچه نه پای کنه ! خذا ز روه , یه دسمال اوریشمی فشنا سیس ! زئنه گناس , دسمالنه نا منه جئو و به نو (ن) پتیر, کند بچه نه پای کرد ! خذام توه نه نا من سرس و تخته نه نا به زئرس و دیسنیسو وه یک ! وابی وا یک کاسه پشت!
    ترجمه :
    ( می گفت : یک زن خسیس که نون فطیر-نون تیری می پخت , بچه اش خودش را خراب کرد , می خواست با فطیر کون بچه را , تمیز کند , پرورگار از آسمان یک دسمال ابریشمی . برای زن فرستاد ! زن خسیس , دسمال را توی جیب گذاشت و با فطیرکون بچه را تمیز کرد ! خدا هم قهرش کرد و ساج را رویی سرش چسبوند و تخته نان پزی را زیرش و شد یک لاکپشت !)
    *اسطوره لری شبتاب !
    اگذ وه کرم شبتاب : گی آستاره ! چینا که شوگار که ابو , آستاره یل ارن دست وه او!
    ترجمه :
    ( به کرم شبتاب می گفت فضله ستاره ! چرا که شب ها ستاره ها به قضای حاجت می روند !)
    *اسطوره لری درخت چنار !
    اگذ : چنداره نه , نوا بوریس , ز لوه یو که او زندگونی خرده , چینا که یه پیغمبره مینجقا خو , بئدار کرد و دشمنل , اره نهان پاس , نترستن بورنس , خط و درز کد چندار , جا اره دشمنله !
    ترجمه :
    ( می گفت : چنار را نباید قطع کرد چون آب زندگانی خورده , به خاطر اینکه یک پیغمبری را در داخل خود پناه داد , دشمنان اره گذاشتند نتونستند ببرنش , خط و شکاف درخت چنار , جای اره آنهاست !)
  • و بلاخره اسطوره لری امام حسین و درخت کیکم و پرنده کبک !
    و بالاخره در مورد بی ثمری درخت کیکم( افرا ) و واجب القتل بودن کبک های زبون بسته هم حکایت و دلایل خودش را داشت!
    اگذ: : امام حسین ز دسد دشمنل , گروهد ره بون یک دار کیکم, خونه بئدار کرد , کیکلم , لک و پرل خونه ورشوند و کوگل ( کوگون ) اودن وا خنده , و امام حسین نه دادن وه دسد دشمنل ! خذا ام , کیکم و کوگ نه نرفین کرد ! کیکم بی ثمر آبید و کوگ , شکال آدمی ! سوهری پا و نوک کوگ , زهین همو پیغمبره !
    ترجمه :
    می گفت : امام حسین از دست دشمنان فرار کرد رفت زیر یک بوته درخت کیکم پناه گرفت ! کیکم شاخه و برگش را جنباند و کبک های زیر کیکم هم شروع به آواز خوندن کردند و امام حسین را اینجوری لو دادند ! خدا هم کیکم را نفرین کرد و کیکم ؛ درخت بی ثمری شد و کبک را هم نفرین کرد تا شکار و خوراک آدمی شود ! این سرخی پا و سرخی نوک این پرنده هم از خون امام حسین است !

خاطرم هست که هربار که داستان میتولوژی لری مادربزرگ ” دا پری ” به اینجا یعنی حکایت امام حسین و کبک می رسید ما بچه ها دودسته می شدیم! برخی با امام حسین و برخی با کبک همدردی می کردیم و افسوس می خوردیم !
مادرم بزرگم این حکایت امام حسین و کبک را بارها به اصرار من مخصوصا , برای ما بچه ها به همان تازگی دفعه اول عینا بدون اینکه یک واو کم یا اضافه کند تکرار, می کرد ! اما یکبار به خوبی یادم هست که شعری تازه از زبان کبک ( که من همیشه با او همدردی میکردم ) گفت که بدبختانه شعرش یادم نمانده اما مضمون اش این بود که : مردم اگر من کبک را می کشند , نه بخاطر امام حسین است , بلکه به خاطر , گوشت لذیذ سینه ام هست !
الان میفهمم که عقل جمعی لری که ” دا پری ” مادربزرگ من , روایت گر آن عقل و روح جمعی بود , پشت آن همه باورهای اساطیری کهن , دریافته بود که , باورها معنوی آدمی ,بهانه و دستاویزی اند جهت مشروعیت بخشیدن به نیات و اهداف مادی , نفسانی آدمی ! در حقیقت همانطور که داپری می گفت : امام حسین بهانه است , هدف گوشت لذیذ سینه کبک بود !

  • سبب این همه تمرکز تبلیغات ناسیونالیسم ایرانی , بر قوم لر بویژه بختیاری چیست ؟
    تمرکز ناسیونالیسم ایرانی بر قوم لر و بویژه بختیاری , نه به خاطر نژاد آریایی و پارسی که به جهت ذخایر نفت و گاز و آب لرستانات است
    **
    تا پیش از کشف نفت در مناطق لرنشین و تصرف این مناطق پس از عملیات فتح لرستان به توسط حکومت مرکزی , ادبیا ت تاریخی حاکم برمطبوعات , نشریات وقت فارس زبان , ادبیات مورداستفاده ناسیونالیست های ایرانی آن عصر , ضیایویون و سینماگران و شاعران ملی گرا و سیاسیون حکومتی , نسبت به قوم لر , فرهنگ لری , زبان لری , سنت ها ی جامعه لر , پر از دشنام , دشمنی , بیزاری , نفرت و احساس بیگانگی است . اما پس از تصرف چاه ها ی نفت و استقرار حاکمیت دولت مرکزی و اهمیت سوق الجیشی یافتن لرستانات که هم سرشار از منابع نفت و هم گاز و هم منبع سرشار منابع و ذخایر آبی منجمله چند رود مهم که به سوی مناطق فارس نشین کویری جاری است هست و همچنین تنها راه دستیابی مناطق مرکزی کویری فارس نشین در بن بست , برای دسترسی به آب ها ی آزاد و بنادر آزاد می باشد , به ناگاه , ادبیات سیاسی , تاریخی , زبان شناسانه , مردم شناسانه قوم شناسانه هموطنان فارس , نخبگان فارس و حکومت مرکزی , صد و هشتاد درجه تغییر می کند و لرهایی که به روایت تاریخی از نسل جن بودند و گاه سامی و گاه از نسل باکتریان های یونانی و راهزن و بی دین و زبان نفهم و لامذهب و غارتگر , به ناگهان شدند پارسی اصیل و آریایی پاک نژاد و فرزندان کوروش و زبان شان شد لهجه ایی از زبان فارسی ! و چو انداختند که انشان همین مسجمدسلیمان است و انزان همان ایذه بختیاری و آریوبرزن لر کهگیلویه ایی و آنچنان شد که لرستانات محروم که بیشترین ظلم و قتل عام و استعمار را از ناسیونالیسم ایرانی دید شد پایگاه پان ایرانیست ها و شاهنامه خوان ها و لرها که فقیرترین شهروندان این خاک و آب اند , بیشترین یارگیری از شان شد برای احزاب فاشیستی ناسیونالیستی فارسی ! و همه غافل شدند از آن دریای نفت و گازی که در زیر پایشان غارت می شد و آب های روانی که در روی زمین شان به رایگان چپاول می شد ! چرا که در هیاهوی تبلیغات ناسیونالیستی آریایی پارسی کتب درسی , احزاب پان ایرانیست , محافل شاهنامه خوانی و مدارس و کتب درسی و مطبوعات و رادیو تلویزیون , مبنی بر اینکه لر در حقیقت همان فارس اصیل و پارسی و آریایی پاک نژاد است و ما فارس و لر نداریم , دیگر لر بیچاره اساسا مفهوم تبیعض و نابرابری و بی عدالتی و استعمار را گم کرد !
    فراموش نکنیم که باید اول برادری مان را ثابت کنیم , بعد ادعای ارث کنیم ! نخست هموطنان فارس کویرنشین مرکز ایران و نخبگان فارس ,می باید , پیوند نژادی و زبانی شان را با ما لرها با بهانه های تاریخی و زبانی و نژادی م اثبات می کردند تا بتونند بعدمدعی ارث پدری شوند و خود را در آب و نفت و گاز لرستانات شریک بدانند که بلکه صاحب بدانند !
    وفراموش نکنیم که طرح تئوری نژاد آریا , اساسا در دوران استعمار , پس از تصرف هندوستان به وسیله انگلیسی ها , مطرح شد تا پیوند نژادی هندی مستعمره نشین و انگلیسی استعمارگر را اثبات کند و افکار و اذهان عمومی مردمان مستعمره نشین هندوستان را نسبت به استعمار و چپاول سرزمین شان را نرم کند !
    و از یاد نبریم وقتی که رضاشاه و آلمان ها در زمان هیتلر , به بهانه اریاگرایی به هم نزدیک می شدند , برای آماده ساختن اذهان مردم , هو انداختند که اصلا هیتلر از گرمان (ژرمن) یعنی همین ولایت کرمان خودمان است .

و به خاطر بیاوریم در جنگ جهانی دوم به روایت بهمن بیگی , مسیونرهای نازی آلمانی , برای تحریک قشقایی ها بر علیه , متفقین , فعالیت های تبلیغاتی آریایی وسیعی در بین این ایل ترک ! به راه انداختند که شما آریایی هایی اصیلی هستید تا که ترک ها را با خود همراه کنند همچنانکه همزمان در عثمانی , تئوریسین ونظریه پردازان آلمانی برای ایجاد وحدت بین ترکان عثمانی و آلمان , این تئوری را قوت دادند که آریایی هایی اصیل همین ترک های مو بلوند و چشم آبی اند نه ایرانی های سیاه سوخته و مو سیاه !
بنده در یک منبع موثق باستان شناسی دیدم که در مناقشه ایران و انگلیس بر سر جزایر خلیج منجمله جزیره قیس (کیش) و قشم , به دستور شخص شاه و با مشورت رییس وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه یک فروند طیاره ایرانی سفال های تاریخی ساسانی را از استان فارس به آسمان این جزایر برده, روی جزایر پخش کرد تا بدینوسیله هویت تاریخی ایرانی آن را و مالکیت ایران بر آن را تابت کند !
مقصود آنکه در معادلات سیاسی معاصر , برای مشروعیت بخشیدن بر مالکیت قانونی یا غیر قانونی , می باید اسباب آن را که پیشینه تاریخی , زبانی , نژادی است فراهم کرد ! هم از اینروست که به علت منابع عظیم نفتی , گازی لرستانات (مناطق لرنشین لر بزرگ و لر کوچک ) و همچنین ذخایر آبی که برای مناطق فارس نشین حاشیه کویر مرکزی بسیار حیاتی است و از همه مهمتر دسترسی به آبها و بنادر آزاد برای مناطق مرکزی فارس نشین در بن بست , ما می بینیم که در طول این هشتاد سال ادبیات لرستیزانه نظامییون سیاسیون شاعران سینماگران ناسیونالیست ایرانی فارس تبار ؛ قبل و بعد از کشف نفت و تصرف آن مناطق ؛ تغییر کرده و در بین قومیت های ساکن ایرانی ؛ این افتخار فقط نصیب لر می گردد که از همه به فارس خویشاوند تر و هم ریشه تر و خانه یکی شود !
در حقیقت اینکه ادبیات لر خر و لر راهزن و لر بی تمدن و لر بی فرهنگ ؛ می شود لر آریایی اصیل و پارسی اصیل و زاده کوروش ؛ تصور نشود که درک هموطن فارس ما از مفهوم شهروندی و هموطنی بالا رفته! خیر! هرگز ! بلکه فهم ژوپلوتیکی او از منطقه و ذخایر و منابع منطقه و بن بست خودش , بلند شده و افزایش یافته است !
هشیار باشیم و هر یاوه تملق آمیز گزافی را که پشتش مقصد شیطانی نهفته است , سهل انگارانه تعریف از خود نپنداریم !
شکار کبک , نه برای خاطر امام حسین است ! که برای خاطر گوشت لذیذ سینه است !
لرها , هیچگونه شباهت تاریخی , فرهنگی , مذهبی , به کویرنشینان فارس زبان حاشیه کویر نداشته و ندارند !جهان بینی شان نسبت به مذهب به زن به عشق به مرگ به زندگی , کمترین مشابهت را با هم دارد ! صرفا این همه تبلیغات مبنی بر پارسی و آریایی خواندن لرها , به جهت ذخایر و منابع آبی نفتی گازی لرستانات ثروتمند و موقیت استراتژیکی است که مناطق لرنشین برای مناطق فارس زبان در بن بست حاشیه کویر مرکزی دارد ! همین و والسلام !
چرا فقط ما لرها , پارسی اصیل هستیم و بقیه مثلا بلوچ ها نیستند !؟
برای یافتن جواب این سوال کافی است که به نقشه زیر نگاهی بیندازید ! ! اکثریت منابع نفتی گازی , آبی ایران در لرستانات متمرکز است !



چرا مسبب وضعیت نکبتبار کنونی هویتی , قومی , سیاسی , فرهنگی , اقتصادی لرها, را یورش هماهنگ و همزمان حکومت پهلوی ها(علی الخصوص نظام رضاخانی و سپس فرزندش ) و ناسیونالیسم فارس(که درآن زمان تحت نام ناسیونالیسم ایرانی تازه ظهور کرده بود ) می دانم ؟؟

چون نکته حایز اهمییت در هجمه و یورش هماهنگ نظامی -فرهنگی حکومت رضاخان و ناسیونالیسم فارس به لرها , درآغاز قرن ۱۹ “اهمیت برهه زمانی” آن هست!

این حملات خانه برافکن که به قلع و قمع و فروپاشی ساختار اجتماعی قوم لر انجامید, درست در زمانی به وقوع پیوست که “آغاز رویش خودآگاهی قومی اقوام منطقه” و ظهور ناسیونالیسم قومی چون فارس و کرد وآذربایجانی و عرب و ترک و پشتو و ..غیره در خاورمیانه بود و یورش وحشیانه نظام رضاخانی که بنیان اقتدار و انسجام سیاسی/فرهنگی /اجتماعی قوم لر را ازهم پاشید و این” فرصت تاریخی را از لرها ربود” که بتوانند هویت مستقل و ناسیونالیسم خودرا دارا , باشند !و لرها نتوانستند بنیان و پرچم ناسیونالیسم خودشان را همپا و درتقابل همسایگان فارس و کرد و عرب و ترک , برافرازند و حال و روز لر , همین شد که هم اکنون ,فراروی شماست !

پروژه و سیاست سیستماتیک حکومتی “فارس نمایی و فارس انگاری لُرها”در یک قرن اخیر !
Scroll to top