ازایلامیان کوچرو/شهری باستان تا لرهای ایلیاتی و روستایی/شهری عصر حاضر نظری به مقاله :بازنگری مذهب الیمایی ها براساس برخی شواهد باستان‌شناختی

نورعلی مرادی بئوار الیما

بازنگری مذهب الیماییدها براساس برخی شواهد باستانشناختی
، حمیدرضا قربانی حسنعلی عرب، محمود حیدریان

در مقاله مزبور که به قلم چند پژوهشگر پیرامون حکومت و سرزمین الیماید (الیمایی )نوشته شده به مساله مذهب مردمان الیمایی(درخلال عهد اشکانی و ساسانی )می پردازد , دو نکته آن توجه ام را جلب کرد !
نخست آنکه اشاره صریح دارد که شواهد محکم و مستدلی مبنی بر” زرتشتی بودن همه آحاد مردم الیمایی” در همه اعصار فی مابین عهد اشکانی و ساسانی تا هجوم اعراب مسلمان , وجود ندارد و موجود نیست ! یعنی تا آن زمان و احتی اواخر عهد ساسانی و هجوم اعراب به , نیاکان لرها هنوزکاملا ایرانی (به مفهوم آریایی /پارسی ) نشده بودند یعنی نه همگی هنوز زرتشتی شده بودند و آنچنانکه از گفته سیاحان و مورخان آشکار است نه هنوز کاملا ایرانی زبان شده بودند بلکه هنوز کم و بیش به زبانی غیر از زبان های ایرانی (خوزی /الیمایی یا همان ایلامی باستان ) سخن می گفتند !

دوم اینکه همچنانکه می دانیم و در آیین مقاله نیز بدان اشاره شده است: به نقل از استرابون مورخ یونانی :”که الیماییدها دارای دو شیوه معیشتی متفاوت کوچگری و یکجانشینی همزمان بودند “
و من در مطالب پیشینم به کرات اشاره کرده ام که شاخصه های جغرافیایی سلسله جبال هم البرز و هم زاگرس ,که دو اقلیم سردسیری کوهستانی را ارتفاعات و اقلیم گرمسیری در کوهپایه و دشت , فراهم آورده , به گونه بوده که از دیرباز شرایط زندگی هم یکجانشینی و هم در عین زمان نیمه کوچ نشینی ,یعنی هم گله داری و هم زراعت غلات به جز باغداری را با ” کوچ کوتاه مدت و کم مسافت” از ارتفاعات البرز و زاگرس به دامنه های این کوهها , میسر و مهیا بوده است !
و در این زندگانی نیمه کوچ نشینی گاه روستاییان شراکت می جستند که پاییز و زمستان در روستا و بهار و تابستان به ییلاقات می کوچیدند (همچون تالش ها در سلسله جبال البرز و گوران -اورامی ها در سلسله جبال زاگرس و همچنین ایلات لر در لرستان جنوبی و شمالی ) .
البته بعدها هست که به علت هجوم قبایل آریایی -پارسی -مادی و سپس مخصوصا قبایل مغول -ترک و حتی قبایل کرد , زندگانی نیمه کوچ نشینی(مدت کوتاه و مسافت کم ) تشدید و به نظام کاملا کوچ نشینی با مسافت زیاد و مدت بلند , تبدیل می شود .
از همین رو در تواریخ وقتی به کرات صحبت از آن می رود که اتابکان لربزرگ به تبع و تقلید مغولان و ترکان , نظام ییلاق و قشلاق را در منطقه لربزرگ . برقرار کردند , محتملا همان روستاییان نیمه کوچ نشین را که به بهار و تابستان به ییلاقات می کوچیدند و مردمانی را که کوچ کوتاه مدت و کوتاه مسیر داشتند را , تشویق به کوچ های طویل المدت و مسیر بلند کردند !
( رجوع شود به مقاله من : تاریخ ملت لر, را به ‘کوچ نشینی ‘ منحصر نکنیم !)

نکته حایز اهمیت این مساله این است که از دیرباز تاریخ سرزمین ایلام و سپس لرستانات , از مردمانی از یک خاستگاه و نژاد و زبان اما با دوشیوه زندگانی , دو شیوه معیشت و اقتصاد , دوشیوه زبانی , دو شیوه فرهنگی و شاید بینش مذهبی , تشکیل می شده و می شود !
یکی ایلام یعنی هلمتی که کوهستانات و مردمان نمیه کوچرو بودند ا و دیگری مردمان روستایی و شهری دشت که از شوشیانا (شوش ) و خایدالو (خرم آباد ) تا انشان (ایالت فارس و بوشهر ) پراکنده بودند ! که درعین آنکه یک خستگاه قومی .زبانی داشتند اما طبیعت ,و جغرفیا , دوشیوه زندگانی در پیش پای آنها برای گزینش نهاده بود که سبب شده بود که به دوشاخه و دو فرهنگ و حتی دو بینش مجزا شوند مردمان کوهستان ایلام (هلتمتی ) و مردم دشت(سوزیانا یا شوشان ) !
وآنچنانکه هم اکنون ایلات لر کوچرو که شیوه زبانی زندگانی و بینش دینی مذهبی و سیاسی خویش را دارند به مقتضای زندگانی عشایری و مردمان لر ده نشین و شهری بروجرد خرم آباد و کنگاور و دزفول و شوشتر و بهبهان و شکرد و دهلران و نهاوند و ملایر و به مقتضای زندگانی شهری روش و بینش فترهنگی و مذهبی و البته شیوه گویشی لری خودرا ,,,درحقیقت آن چیزی که دزفولی و شوشتری را از لر پیرامون شهر جدا می کند نه زبان, که هردو بی برو برگرد , گویش هایی خویشاوند و لری اند , بلکه بینش دینی و روش فرهنگی زیست آنان هست که محصول مقتضیات جغرافیایی , معیشتی آنان است

ازایلامیان کوچرو/شهری باستان تا لرهای ایلیاتی و روستایی/شهری عصر حاضر نظری به مقاله :بازنگری مذهب الیمایی ها براساس برخی شواهد باستان‌شناختی
Scroll to top