جایگاه لری بختیاری ؛درمیان دیگر شاخه های زبان لری

نورعلی مرادی بئوار الیما

زبان فارسی یا در حقیقت زبان دری , اساسا زبان مردم فلات هندوکش م پامیر در خراسان قدیم( افغانستان و ماورالنهر و بخش شرقی ایرانی کنون یعنی استان خراسان ) بوده است که از قرن سوم چهارم به تدریج به مناطق داخلی فلات ایران نفوذ کرده و زبان پهلوی مردمان آن را به حاشیه رانده است . ابتدا در شهرها که مقر حکومتی ها و میرزا ها و منشی ها بوده , زبان دری جایگزین گویش های پهلوی مردمان شهری چون اصفهان و شیراز و تهران و همدان شده است اما روستا ها وایلیاتی ها ,همچنان , به گویش های بازمانده زبان پهلوی شمالی و جنوبی (اشکانی و ساسانی )خود گپ می زده ومی زنند . کافی است به شهرهای دری(فارسی ) زبان اصفهان و شیراز و اراک و تهران و همدان نگاه کنید که همچون جزیره هایی فارس زبان , در بین دریای روستا ها و مناطق پهلوی زبان (سمنانی , گلپایگانی , خوانساری , تفرشی , نایینی , لری , لاری ,تاتی ..) محاصره شده اند .


نخستین مناطق در فلات ایران, پس از مناطق مرکزی ایران , که به شدت تحت تاثیر زبان فارسی قرار گرفتند , مناطق لر نشین بوده و هست چرا که نه کردها نه عرب ها و نه ترک ها , همچون لر ها , در همسایگی تاجیک ها (فارس ها) نیستند و اینهمه مرز و جغرافیای مشترک ندارند و تحت تاثیر مستقیم زبان فارسی قرار نداشته اند !
البته حوزه خانواده زبان های کاسپین یعنی حاشیه دریای خزر( طبری , گیلکی , سمنانی ..)استثنا است و این زبان های بازمانده از پهلوی اشکانی که روزگاری حوزه پراکنش و گستردگی آنها , تا اینسوی حتی کوه های البرز ,و حتی شهر تهران را در بر میگرفت نیز , در برابر هجوم زبان دری ( فارسی )تا پشت دروازه های پایتخت , پس روی و عقب نشینی کرده ,هرچند هنوز روستاهای گرداگرد شمال تهران هنوز به گویش هایی منسوب به خانواده زبان های کاسپین, یعنی حوزه دریای مازندران و هم خانواده با مازنی و گیلکی و سمنانی , کم و بیش تکلم می کنند ولی حتی گیلکی و مازنی و تالشی نیز که هزارسال, کوهستان البرز ؛ زبان و فرهنگ آنها را از هجوم فرهنگی زبان حکومتی و مکتب و دفترخانه و منبر یعنی دری (فارسی) ؛ مصون و محفوظ نگه داشت , الان با یورش رسانه های فارسی زبان و آموزش و پرورش فارسی , حال و روزی بهتر از لری ندارند .


یعنی روند “دریزه” و “تاجیکیزه” یا فارسیزاسیون زبان لری , جدا از روند فارسیزاسیون در کل فلات ایران نیست و لری سرنوشتی همچون دیگر زبان های هم تبار بازمانده از پهلوی اش , نداشته و ندارد و این بخشی البته سیرروند تاریخی همه زبانهاست که نه بیگانه و نه خود ما , مقصر نبوده ایم و بخشی عظیمی نیز , مخصوصا در دوره معاصر , البته محصول شوم تشکیل دولت -ملت ها , و برآمدن پدیده هایی چون تدریس آموزش همگانی به زبان حکومتی و تاثیر رادیو و تلویزیون و ..و مدرنیته هست .

*مثلی هست که می گوید :ماهی از سر گنده گردد , نی ز دم !
ما اگر ابتلای زبان لری به بیماری قند پارسی را آسیب شناسی کنیم ,دقیقا لرستانات ,نه ازدم که از سر گنده گردیده است . یعنی این نه مناطق جنوبی لرستان ( لر بزرگ ) لیراوی و ممسنی و کهگیلویه و بختیاری) , بلکه مناطق شمالی لر کوچک( لرستان شمالی ) یعنی ولایت ثلاث ( ملایر , نهاوند بروجرد ,تویسرکان, کنگاور ..) بوده که در خط مقدم فارسیزاسیون بوده . یعنی از استان همدان و شهر همدان که روزگاری به گویشی لری صحبت می کرده و به اشعار باباطاهر لر شهره بود تا نهاوند و ملایر و تویسرکان وکنگاور , این فارسیزه شدن زبان بیشتر هست, چراکه نخستین تماس گویشوران زبان لری در منطقه “ثلاث” با حوزه دری زبانان فلات مرکزی ایران بوده است و نه مثلا استان فارس و شهر شیراز و دلیل دوم و مهمتر آنکه اغلب گویشوران لر در این خطه یکجانشین و شهری اند , و این یکجانشینان و مردمان شهری لر بوده اند که بیشترین تاثیر را از زبان و فرهنگ و هویت فارسی پذیرفته اند .

یعنی روند تاجیکیزه شدن و دریزه شدن, یا “دگرگشت” سخنوران پهلوی زبان به گویشوران زبان دری (فارسی )از شرق ایران یعنی خراسان (تنها ولایت اصالتا تاجیک و دری زبان ایران) ابتدا به مرکز ایران یعنی قم و اصفهان و ری (تهران ) و عراق (اراک )و همدان شایع شد و بالتبع و بالطبع به مناطق جلگه ایی لر نشین همجوار یعنی ولایت ثلاث سرایت کرد و مناطق شمالی لرستانات که عمدتایکجانشین یعنی شهری و روستایی بودند عملا در تماس مستقیم با حوزه فرهنگی فارسی قرار گرفتند .حال آنکه در مناطق جنوبی ,مثلا در خوزستان , عمدتا شهرهای بزرگ آن عمدتا چون شوشتر یا دزفول خود به یک گویش کهن لری(خویشاوند لری بالاگریوه ای) ازدیرباز صحبت میکرده و در محاصره روستاییان و ایلات لر بوده اند یا در استان جنوبی تراستان فارس و منجمله بوشهر,لرها بامردمان لاری ( اچمی زبان ) که همریشه با لری است یا ساکنان شهرهایی چون شیراز و کازرون در تبادل و همسایگی بوده اند که به گویش های زبان پهلوی وهمتبار با لری سخن می راندند .

فراموش نکنیم شیراز تا قرن هفتم , هشتم همچنان پهلوی زبان بود آنچنانکه سعدی و حافظ به آن شعر سروده اند و همچون “همدان لرزبان” بعد ها بود که فارسی زبان شد .البته هنوز مناطق نزدیک به قلمرو لرها در شمال استان فارس همانند کازرون همچنان به گویشی نزدیک به لری تکلم می کنند .
بی شک یکجانشینی (شهرنشینی و روستانشینی ) لرهای مناطق جلگه ایی , روند فارسی شوی هویت لری و زبان لری را در اینگونه مناطق تسهیل می کرده به نسبت مناطق داخلی و کوهستانی لرنشین که زندگانی ایلیاتی داشته اند .
فراموش نکنیم که روند یکجانشینی اقوام کوچ نشین درهمه جوامع قومی درخاورمیانه از جمله لرها , ازدیرباز تاریخ,همیشه دو پیامد به همراه داشته که ما در جوامع متکلم به زبان لری می بینیم:
*یکی رنگ باختن هویت قومی و دیگری *رنگ باختن ساختار لغوی و نحوی زبان , که ما در مناطق لرنشینی که از جهت تاریخی , از دیرباز شهری میبینیم .

  • اول دگرگشت زبانی ورنگ باختن ساختار لغوی و نحوی زبان لری در تمایل به فارسی شوی
    *دوم دگرگشت هویتی و رنگ باختن هویت قومی لری به سمت فارسی شوی

  • به همین سبب هست که در مناطق لرنشین از سمت جنوب به شمال,روندی و تمایل از دگرگشت زبانی از لری به سمت فارسی, بیشتر مشاهده می شود که تمایل هست نه واژگان که بخصوص نحو و گرامر زبان لری خصایص لری را واگذاشته و ویژگی های دستوری فارسی را کسب و اتخاذ کند .
    این روند و تمایل از مناطق بختیاری و حوزه گویشوران لربختیاری ظهور کرده و هرچه رو به مناطق شمالی میرود , شدت میگیرد آنچنانکه به محض ورود به مناطق گویشوران لرستان شمالی (لرستان فیلی ) در منطقه بالاگریوه ,عملا این دگرگشت و تاثیر پذیری از صرف و نحو فارسی آشکار و برجسته است . همچنان در نقاط شمالی تر در گویش لری شهرخرم اباد این خصیصه ممتازتر و شدید تر می شود و در شهرهای مناطق موسوم به ثلاثی یعنی نهاوند بروجرد ملایر کنگاور , این ویژگی بارز , خصیصه آن شهرها و گویشوران لر آنهاست که در عین حال که خویشآوندی زبانی آنها با بقیه لرستانات انکارناپذیر و مخزن واژگان لری مورد استفاده آنها غنی است اما تاثیر پذیری لری آنها در صرف و نحو فارسی , به آن اندازه هست که گویش لری آنان را از دیگر مردمان لر مناطق داخلی لرستان و عمدتا دارای سابقه ایلی , مشخص و متمایز می کند.
    این قضیه جالب یعنی میزان بالای دریزه و تاجیکزه (فارسیزه ) شدن لرها و زبان لری در لری شمالی همجوار با ایالات ری قدیم (تهران )و عراق عجم (اراک ) و نه در لری جنوبی درایالت فارس ,که به غلط ادعا می گرد این ایالت خاستگاه و منشا زبان دری (فارسی )است , از این نظرجالب و موید این نکته و بیانگر این حقیقت تاریخی است که ایالت فارسی خاستگاه زبان دری نبوده و نیست و این زبان در فلات پامیر و هندوکش و خراسان قدیم , تولد یافت و و بالید و سپس با آمدن اسلام ,به عنوان زبان رسانه ایی این دین , به توسط حکام خراسانی و بخصوص ترک به قلب فلات کنونی ایرانی انتشار یافت و اندک اندک شاخه های مختلف زبان پهلوی را که زبان رسانه ای دین قدیم بودند ,حداقل در شهرها که مقر حکومتی بودند به حاشیه راند, من جمله زبان راجی در ری قدیم ,تا اینکه به همدان و ایالت عراق رسید و گویش های شهری لری را چون نهاوندی و بروجردی و کنگاوری و شاپورخواستی را از خود متاثر ساخت .

  • البته ما اخیرا در لری جنوبی هم تسریع روند فارسیزه شدن در کلمات و افعال را میبینیم آنچنانکه رفتن به جای رتن یا گفتن به گوتن و ..ولی این تحول معاصر است و همچنان نحو و گرامرلری و محافظه کار مانده است یعنی مثلا علامت جمع همچنان “ل ” و علامت مضارع همچنان ” ای ” باقی است .

  • جایگاه لری بختیاری ,درمیان دیگر شاخه های زبان لری

اگر ما تعریف تقسیم بندی سیاسی /جغرافیایی قدیمی و کهن لرستانات را که سرزمین تاریخی لرها را , حداقل از بیش از هزارسال پیش , به دو قلمرو” لرکبیر “(لرستان بزرگ ) و “لرصغیر “(لرستان کوچک ), تقسیم می کرده , به کناری نهیم و بر اساس تعریفی فرضی , این خطه را به لرستان شمالی که استان لرستان و ایلام و کرمانشاه و جنوب همدان و ,,را دربر بگیرد و لرستان جنوبی مناطق کهگیلویه و بویراحمد , بهمئی در خوزستان , ممسنی در فارس و ودشتستان , حیات داوود ی و لیراوی در بوشهر ) را بر بربگیرد , تقسیم کنیم , بی شک سرزمین بختیاری می باید , “لرستان میانی” نامیده شود که “حلقه اتصال ” این دو قلمرو مناطق لرنشین در شمال و جنوب فلات غربی ایران است .
در نگاهی سرسری و نادقیق , زبان و فرهنگ و تاریخ لرهای بختیاری , شاید کاملا همانند و همسان لرهای جنوبی به نظررسد .مخصوصا پوشاک و رقص و موسیقی که در نگاه پوپولیستی و عوامگرا ,اساسی ترین عامل قضاوت هست , سبب این برداشت و داوری نه چندان دقیق است چرا که زبان و تاریخ و فرهنگ بختیاری در عین ارتباطات تنگاتنگ با لرهای جنوبی اما , همانندی ها و پیوستگی هایی شگفت انگیزی با لرستان شمالی یا فیلی دارد که فقط با چشمان نازک بین قابل مشاهده است .
مثال ؛
۱.پسوند “وند ” همچون لرستان شمالی ,در سر نام اکثرطوایف و حتی مناطق , در همه منطقه بختیاری ساری و جاری و رایج است اما در کل مناطق لرستان جنوبی , به جز یکی یا دو مورد , اساسا کاربرد ندارد .

۲.لرهای بختیاری ,بیش از آنکه با لرهای جنوبی درآمیختگی داشته باشند , با لرهای فیلی اختلاط یافته اند .آنچنانکه بسیاری از طوایف اساسا فیلی بالاگریوه ایی و لک , هویت بختیاری را پذیرفته اند یا بین دو هویت در تعلیق اند همچون طایفه پاپی که ایلخانان بختیاری همه از این طایفه نسب دارند یا بالعکس بسیاری از روستانشینان در درود و بروجرد و الوار گرمسیری که به لهجه بالاگریوه ایی یا سیلاخوری صحبت می کنند , اساسا بختیاری اند و از همه مهمتر بخش اعظم لرهای پشتکوه لرستان یعنی استان کنونی ایلام که به لری بالاگریوه ایی صحبت می کنند همچون کایدخرده (و شوهان ) اساسا از لرهای بختیاری منطقه شهیون دزفول هستند که هنوزهم بخشی از این طایفه تحت نام کایدخرده (کاید کوچک )و کایدگپ ( کاید بزرگ ) در همان مناطق شهیون در سردشت دزفول ساکن هستند .سبب این درهم آمیختگی از این روست که سردسیریا گرمسیر آنها در بختیاری یعنی شمال خوزستان و گرمسیر یا سردسیر آنها در پشتکوه یا پشتکوه لرستان فیلی بوده است و بخشی نیز به علت جنگ یا شکست یا بنا به قانون کنفدراسیون ایلی , به ایلات همجوارلر فیلی پیوسته اند .

۳.اما از همه مهمترین و جالب توجه ترین ارتباطات و پیوستگی های لرستان میانی یعنی لرهای بختیاری با لرستان شمالی و لرهای فیلی ” زبان” هست و از این لحاظ هست که من منطقه بختیاری را “حلقه اتصال لرستان جنوبی و شمالی” میدانم .و آن بدین شرح هست که اگر از دیدگاه زبانشناختی به حوزه لرستان جنوبی نظر کنیم تقریبا در همه ان حوزه یک یکنواختی مخصوصا در گرامر و نحوزبان لری هست منجمله مثلا علامت جمع “ل ” دراسامی (لرل /یعنی لرها ),(تیل /یعنی چشم ها ) یا کاربرد “ای “به عنوان علامت استمراری در هم ماضی و هم مضارع (ایرم /ایرهتم/یعنی میرم ,میرفتم )..این یکنواختی و یکپارچگی تا مناطق جنوبی بختیاری دوام می یابد اما از ان به بعد زبان گویشوان لری بختیاری دچار یک تغیر بنیادی در نحو و گرامر می شود من جمله در کاربرد مثلا علامت جمع اسم که تمایل به کاربرد “ا a” که گونه ایی از علامت جمع های فارسی است همچنین “وov/اونon ” که گونه ایی از علامت جمع “ان an” فارسی است ! ” مثلا : (لروlorov, لرونloron /یعنی لرها )یا (تیا /یعنی چشم ها ) اما هنوز علامت استمراری در هم ماضی و هم مضارع همان “ای i” لری و به قوت خود باقیست : (ایروم , اروم. ایرهدم /میروم , میرفتم )
درادامه در مناطق شمالی لری فیلی یا شمالی بالاگریوه ایی و همجوار با بختیاری : عملا دیگر علامت جمع “ل ” لری استفاده نمی شود و منحصر می شود بیشتر به “ا یا یا ” و بعضا “ون “مثلا لری شمالی بالاگریوه ایی (تیا /چشم ها . لرو /لرها ) و درادامه و به سمت نقاط شمالی تر در لری خرم آبادی , علامت جمع منحصر می شود “یا ”

همچنین در بختیاری تمایلی هست که علامت استمراری “ای i/e” در ماضی و مضارع , حذف گرد و فعل بدون علامت صرف شود مثلا دونومdonom به جای ادونوم idonomیعنی می دانم روم revom/romبه جای اروم iromیعنی میروم . این اتفاق در لری مینجایی(خرم آبادی و بالاگریوه ایی ) اصلا یک قاعد ه می شود و فعل استمرای غالبا بدون علامت “ای ” صرف می شود در لری دزفولی شوشتری نیز که خویشاوند لری بالاگریوه ایی هست همینطور مثلا :روی روی تا دسفیل یعنی میری میری تا دزفول ..
شایان گفتن هست که ما در حوزه لری شمالی علاوه بر لری ثلاثی , کاربرد علامت ” می ” فارسی استمراری هم ماضی و هم مضارع را همزمان در دیگر شاخه لری شمالی یا فیلی یعنی لری لکی , نیز می یبینیم که مشخص می سازد این دو شاخه در عین تمایز , هردو یک سیر تحول تاریخی رادر یک بستر طی کرده اند : مثلا (مزونوم .نمزونوم )

همچنانکه در مناطق جنوبی تر , این دگرگونی هم در لری جنوبی در شمال استان درممسنی و هم لری بختیاری چارمالی ها , همسو و همسان است .آنگونه که درمناطق روستایی وشهری و نه ایلیایتی , تمایل به این هست که صورت های فعل( وابیدن /ابیدن یعنی شدن )به صورت فارسی اش (شدن ) تبدل شود آنچنانکه در مناطق روستایی چارمال بختیاری ,گویشوران کهنسال “ایبو/نیبو ” تلفظ می کنند و جوانترها( “ایشه /نیشه ) یعنی:( می شود ,نمی شود ) . میبینیم که فعل فارسی شده اما گرامر یعنی علامت استمراری همچنان “ای i” لری باقی مانده و حفظ شده ست. یا همچنین جایگزین شدن واژه چشم فارسی به جای” تی /تیه ” لری در لری خرم آبادی و ثلاثی ,در لری بختیاری و لری جنوبی نیز تمایلی بوده که نه البته در زبان محاوره بلکه در شعر ,گاها چشم به کارود :

اربینی مو باریکم , باریک نشم ام ,

هر خاری به پات اره , روه به چشم ام !

یا کاربرد اصطلاح ” چشملت ” به جای ” تلیت ” کم نیست .و بدین سان همین تغییرات در این حداقل هزار و اندی سال در مناطق عمدتا شهری و روستایی لرزبان اتفاق افتاده و به فارسی نزدیک شده , به گونه ایی که این تصور برای این گویشوران به وجود آمده که نه تنها گویش آنها بلکه هویت قومی آنها , دیگر لری نیست .


ازدیگر مصادیق گفته ما صرف “ونon ” آخر به صورت ” و ov” هست که کاربردش در گویش لری بختیاری آغاز وو کاربردش در لری مینجایی (بالاگریوه ایی , خرم آبادی ) بسیار رایج و از خصیصه های بارز این گویش لری است و آن چنین است که در لری بختیاری به ویژه در مناطق مرکزی و شمالی غالبا “نون ” آخر در اسامی مختوم به “ان” یا بهت بگوییم “ون ” همچون جونjon(جان), زون zon (زبان )لرستون loreston(لرستان )یا درصرف افعال همچون بخون (بخوان ), بدون (بدان ), بشون (تکان بده ),— به صورت “و ” یا همان ” واو غنه ” و تودماغی ادا می شود یعنی چنین :جو jov, زو zov, لرستو lorestov, بخو bexov, بدو , بشو..
ادامه چنین تلفظ و شیوه کاربرد “واو ” به جای “نون ” را ما در لری بالاگریوه ایی و لری خرم آبادی میبینیم که از مشخصه های آن گویش های لری می شود .


همان گونه که می بینیم این تغییرات هرچه رو به مناطق شمالی سرزمین بختیاری و همجوار با لرستان شمالی می رود شدت میگیردآنچنانکه نتیجه این تغیرات در مناطق شمالی بختیاری ماحصل اش ظهور گویش لری بالاگریوه ایی , خرم آبادی, تا به نهاوند هست . یعنی عملا گویش لری بختیاری ادامه لری جنوبی است و لری بالاگریوه ایی ادامه و تداوم لری بختیاری البته با لحاظ داشتن همه خصایص خودش و تاثیر پذیری بیشترش از فارسی در نحو و گرامرو لری شهر خرم آباد و پیرامونش نیز ادامه لری بالاگریوه ایی و نهاوندی همچنین و البته با تاثیر پذیری بیشتروبیشتراز فارسی .
لازم به ذکر است در تعاریف و دسته بندی های ابتدایی از زبان لری عمدتا تقسیم بندی ها بر اساس طوایف بوده هست و نواحی و شهرها منظور نشده اند . یکی از همین جهت بوده که گویش و هویت و روح جمعی آنان , از بخش ایلیاتی لر که نام لر را یدک می کشد , فاصله گرفته و جدا افتاده بوده است . بخش عمده جامعه ایلیاتی لر نیزدر دوره معاصر , نزدیک به یک قرن هست که دیگر ساکن شده اند. ان هم به صورت پراکنده در مناطق جغرافیایی پراکنده , همچنین از آنجا که هم اکنون سالین سال هست که قصبات بزرگ دیگر به شهرها تبدیل شده اند و شهرها خود جمعیت کلانی را از لرها در خود جای داده اند که غالبا لرها , فارغ از هرگونه وابستگی طایفه ایی , غالبا به لهجه لری آن شهرها صحبت می کنند , لازم هست و وقت آن هست که شاید ما از لری خرم آبادی و نهاوندی و لری کنگاوری و لری دهدشتی و دهلرانی و لری فارسانی و لری بروجردی رامهرمزی و هندیجانی و گناوه ایی وکرمانشاهی و هرسینی ..صحبت کنیم تا تقسیم بندی طوایفی چون بویراحمدی و بختیاری و لکی و حیات داوودی و که دیگر وجود خارجی به عنوان یک ساختار ایلی ندارند بلکه اغلب آنها به لهجه و گویش های شهری خود منقسم شده اند .
بازهم یادآور می شوم که بنده زبان شناس نیستم و ورود در این دو قضیه یعنی :۱-خط ایجاد الفبا و خط برای یک زبان و ۲: دوم واکاوی صرف و نحو یک زبان , فقط شایسته آکادمیسین های علم زبانشناسی است .بنده صرفا برخی یاداشت های قدیمی را درینجا به اشتراک گذاشتم بلکه شاید به عنوان کار خام , به کار زبانشناس های محقق بیاید .

*علامت و نشانه جمع اسامی در لری بختیاری
پیش ترها , پیش از آنکه با زبان آلمانی آشنا شوم , همیشه برای من جای سوال بود که چرا در زبان مادری من یعنی , لری بختیاری , نه فقط یک علامت جمع اسامی , بلکه چندین علامت مختلف , برای جمع بستن اسامی وجود دارد و این را آشفتگی زبان می انگاشتم .چراکه نه زبان فارسی و نه زبان ترکی استانبولی و نه زبان کرمانجی , که من فراگرفته بودم, فاقد چنین خصیصه ایی بودند .
در ابتدای فراگیری زبان آلمان با شگفتی متوجه شدم که در آلمانی چهار یا پنج ,علامت برای جمع اسامی هست و گاه حتی بدون علامت ,یعنی اسامی جمع فاقد علامت جمع در این زبان نیز هست. در زبان آلمانی ,هر اسم , علامت جمع خود را دارد و شما نمیتوانید با علامت دیگر آن را جمع ببندید و برخی اسامی نیز اسم مفرد و اسم جمع شان یکسان هست و علامت جمع نمیگیرندو یکی از ده ها دلیلی که که آلمانی زبانی به شدت بغرنج است و در سنین بالا فراگیری اش ناممکن هست, همین است چرا که هزاران دستور بی قاعده دارد که فقط باید حفظ و ازبر کرد و ازبرکردن در کودکی آسان تر هست. درلری بختیاری نیز چنین است و من می بینم در موزیک ویدئو های لری بختیاری , اغلب خواننده ها و ترانه سراهای ی جوان, که مشخص هست خانواده های آنها لری صحبت نمی کرده اند یا در شهرهای فارس نشین بزرگ شده اند , اشعار فارسی/ لری و مضحکی می خوانندو نه تنها اصطلاحات فارسی را به جای لری ه کار می برند بلکه بلکه در نحو و دستگاه گرامری که جان ساخت یک زبان هست دست برده و تغییر داده و فارسیزه کرده اند . مثلا هر لربختیاری اصیلی می داند که جمع ایرانی یا بختیاری می شود ایرانی یلiranial , بختیاری یل bakhtiyarial. نه اینکه مثل فارسی جمع ببندی و بگی :ایرانی یا (ایرانی ها ) بختیاری یا (بختیاری ها )!!
و سبب اش این است که اینها در کودکی لری را یاد نگرفته اند و قواعدی را که کودک در کودکی بدون تجزیه و تحلیل , حفظ و ازبر میکنند , از بر نکرده وبعدها هم که تعلیم و تدریس به زبان زبان مادری هم که ندیده, حالا هم در جوانی و میانسالی , که دیده یک جریان هویت گرایی لری راه افتاده , اونم یه قیافه و یه چشم ابرویی داره و ته صدایی , گفته چرا خوب لری نخونم ؟! البته این اشکال بیشتر به ترانه سرا و کسی که ترانه را سروده بر میگرده و همچنین انتخاب نسنجیده خود خواننده .بگذریم ..


علامت جمع اسامی در لری بختیاری همانطور که سالها پیش در کتاب ” خودآموز لری بختیاری ” شرح داده ام بدین صورت هست :
۱.اصیل ترین و مهمترین علامت جمع اسامی , علامت ” گلgal” و دو صورت دیگرش “ial/yal یل ” و “ال al”هست که این علامت جمع اصیل لری در اکثرشاخه های لری هست یعنی ازروستای کومزارشبه جزیره مسندم عمان در آنسوی خلیج فارس و جزایر لاوان و لارک در خلیج فارس و لیراوی و دشتستان در ساحل خلیج فارس تا پشتکوه لرستان یعنی استان ایلام و نزدیکی بغداد , این علامت جمع لری فراگیرترین و یکی از مشخصه های پیوستگی همه شاخه های زبان لری است که به توسط هم لرهای جنوبی و لرهای بختیاری و لرهای لک استفاده می گردد .
و حتی بخشی از گویشوران زبان گوران/اورامی و همچنین همگی گویشوران گویش اردلانی(شهر سنندج ) که درشمال و همجوار لرهای فیلی اند به تاثیراززبان لری ومخصوصا لرهای لک, این علامت جمع اسامی لری , وارد زبان شان شده و کاربرد دارد آنچنانکه یکی از مشخصه هایی که گویش اردلانی شهر سنندج را از زبان کردی (سورانی ) جدا کرده و به زبان لری فیلی نزدیک کرده همین ویژگی است که در مطلب جداگانه تحت عنوان “کردی متاثر از لری است نه بالعکس ” به آن می پردازیم .


*منشا علامت “گلgal” در جمع بستن اسامی
“گل درو”, اصطلاح لری متداولی است که به مجموعی از برزگران و دروگران مرد گفته می شود که در یک کار گروهی در فصل گرما و در گرمسیرات, گروهی در دستجات چندین نفره , به دروی عمدتا غلات جو و گندم می پرداختند . اگر به صورت انفرادی و تکنفره بود به آن فرد دروگر “لو ” می گفتند و اگر گروهی به آن گروه “گل ” یا “گل درو ” می گفتند .همچنین به گروه و دستجات “پازن ” یا شکار نیز ” گل” گفته می شد .
*موارد استفاده متفاوت گل و دو صورت دیگرش : “یل” و”ال “


*گل
در لری بختیاری اگر اسم مختوم به صامت باشد (یعنی حرف آخرش بی صدا باشد ) با گل جمع بسته می شود مثلا :کرگل korgal(پسرها ), زنگل zangal(زن ها ),درگل dorgal(دختر ها ),مرگلmergal/میرگل (مردها /شوهرها )


*یل
در لری بختیاری اگر اسم , مختوم به مصوت باشد (یعنی حرف آخرش صدادار باشد ) با یل جمع بسته می شود .مثلا :پیایل piayal(مردها )میره یل mereyal(مردان /شوهرها ) بختیاری یل(بختیاری ها ) ایرانی یل (ایرانی ها ) گویل geavuyal(برادرها ) دده یلdada/ددو (خواهرها )


*ال
این علامت در اشعارو ترانه ها ی بختیاری , کاربرد بیشتری داشته . کاربرد محاوره ای اش , در مناطق مرکزی و شمالی بختیاری محدود و در مناطق جنوبی مجاور با لرهای جنوبی کاربرد فراوان دارد .هرچه قدر از جنوب بختیاری به سمت لرهای جنونی میرویم کاربردش عمومیت بیشتری دارد آنچنانکه به تنها علامت جمع اسامی , در همگی صفحه جنوب لرستانات تبدیل می شود .مثلا :
پلل palal(گیسو ها ) تیه ل tial(چشم ها ) برگلborgal (ابروها )

*جالب آنکه با اینکه علامت جمع اسامی در تمامی صفحات لری جنوبی و همچنین جنوب بختیاری منحصر به “الal ” شده ولی هنوز صورت باستانی و کهن الal که همان گلgal هست میراث اش در این حوزه برجای مانده آنچنانکه در مناطق کهگیلویه , بهمئی و ممسنی و لیراوی , برخی کلمات به طوراستثنا هنوز با گل جمع بسته می شود ,همچون ضمایر اشاره ؛اینگل ingalو اونگل ongal.

دو علامت جمع “ها ” و “ان”

دو علامت جمع فارسی “ها ” و “ان” که به صورت “ا a” و “اونon /اوov ” وارد لری بختیاری شده است . موارد استفاده “اون /او ” محدوده بوده ولی مورد استفاده “ا ” که همان “ها ” فارسی است هرروزبه جهت تاثیر زبان فارسی در مدرسه و بازار و رادیو و تلویزیون , به گونه ای بی بند و بار, افزایش یافته , به طوری که عملا جوانترها همه چیزرا با “ا ” یا هما های فارسی جمه می بندند . مثلا :

  • اون/او که همان آن فارسی است .
    اسپ >اسپونaspon /اسپوaspov یعنی اسب ها
    لر >لرون /لرو یعنی لرها
    *این علامت در لری دزفولی شوشتری عمومیت یافته است و کاربردعام دارد .
    *”ا ” که همان های فارسی است .
    نکته آنکه “ا ” وقتی برای جمع بستن به دنبال اسمی می چسبد , صدای آخر اسم را میپذیرد و تابع آن است
    پر>پرا para>برگ ها
    چی >چیا chiya>چیزها
    *این علامت در لری مینجایی (مشخصا خرم آباد وپیرامون ) و لری ثلاثی عمومیت یافته و کاربرد عام دارد .
  • بی شک یکی از دلایل دورشدن شاخه های لسانی مردم لر از همدیگر , جدا از خصایص بومی و متمایزشان , که ذاتی است وهمچنین سیرروند تحولات تاریخی زبان , که طبیعی است , نداشتن یک زبان کتابت بوده است . اگر روزی بنا باشد که یک زبان “میانجی ” و مکتوب حداقل در رسانه ها بکار رود , باید حد اکثرتلاش شود که از واژگان همه شاخه ها در این زبان میانجی استفاده گردد و گرام اصیل لری (من جمله همین علامت جمع “ل” که در لری جنوبی و لرهای لک رواج تمام کمال دارد و در لری بختیاری هم اغلب استفاده هست ) بکاررود و دربکارگیری باید بر اصالت واژگان لری و تمایز آنها از زبان فارسی تکیه شود .

جایگاه لری بختیاری ؛درمیان دیگر شاخه های زبان لری

5 thoughts on “جایگاه لری بختیاری ؛درمیان دیگر شاخه های زبان لری

  1. استاد مرادی لطفا تولید محتواتون رو به صورت ویدئویی انجام بدین. مردم کمتر مقاله میخونن ولی اگه شما به صورت ویدئویی روشنگری کنید قطعا با استقبال بیشتری روبرو خواهید شد و کارتون مثمر ثمر واقع میشه.
    آرزوی سلامتی و تندرستی دارم براتون استاد بزرگوار

  2. دوستانیکه از اسمیله شدن لرها نگران هستند،وادعا دارند ۹۰ درصد لرها به زبان فارسی صحبت میکنند، ولی اگه به تاریخ وفرهنگ لرستان وقوم لر نگاه کنیم میبینیم قدمت لرها در سرزمین ایران بسیار بیشتر از بقیه اقوام است،واین قوم غیور در طول تاریخ پر فراز ونشیب خود توانسته با هر متجاوزی مقابله ونهایت سربلند وبا وقار ایستاده وهر گز داشته های فرهنگی زبانی خود را فراموش نکرده،(چه در زمان اسکندر مقدونی وباز ماندگانش،وچه اعراب،وچه تسلط هزار ساله پاشاهان ترک وموغول،افغان، .. وحالا هم مطمین باشید ،در برابر قوم نژاد پرست دری زبان که با تفکرات داعش گونه سعی دارد تمام اقوام ایرانی را استحاله واسمیله کند،وتمام هستیشان را مصاده وتبدیل به قوم بی ریشه دری زبان کند، ولی زهی خیال باطل که مردم لرستان از خواب ۹۵ ساله برادری (قلابی) با دری زبانها،که برای از بین بردنش مثل طعمه ای برای شکارش استفاده میشده، بیدار شده وهر گز اجازه نخواهد داد فرقه ضاله داعشیان ایرانشهری به هدف شوم خود برسد، ودر پایان تشکر خود را از جناب مرادی که حق بزرگی بر گردن قوم لر وبختیاری دارند اعلام وبرایش طول عمر وسلامتی ارزومندم.

  3. بهتر است از اینهمه کتاب و مقاله از مورخین و زبانشناسان ایرانی و جهان در مورد تاریخ زبان فارسی یا دری و پهلوی ساسانی یا پارسیگ نوشته اند هم یاری بگیرید تا این حجم از ناآگاهی تاریخی را به دیگران منتقل نکنید. زبان فارسی دری از فرزندان زبان پهلوی ویا پارسیگ است که از زبان پارتی هم تاثیراتی گرفته است که اگر کمی از زبان پارسیگ آگاهی داشته باشید این نزدیکی و همانندی دری و پارسیگ را باز خواهید شناخت . زبان پارسی دری از شهر مداین ساسانی به دیگر نقاط ایران گسترش پیدا کرده است و پس از ورود اسلام زبان ادبی دربارها ی شرق ایران که حکومت مستقلی از بغداد تشکیل داده بودند شده است و اندک اندک در مناطق شهری خراسان و ماوراالنهر ریشه دوانده و با گسترش حکومتهای غزنوی و سلجوقی به دیگر شهرهای مرکزی و غربی ایران هم گسترش یافته و این فرایند هرگز توسط زور و قدرتمدار ی صورت نگرفته و همه اندیشمندان و مردمان کشورهای ایران و تاجیکستان و افغانستان و آسیای مرکزی در این پربار کردن این زبان وادبیات آن سهیم هستند .
    در همه کشورهای آسیای میانه و افغانستان نیز مانند ایران لهجه های گوناگون صحبت میشده و میشود ولی این زبان فارسی بوده که زبان نوشتاری و ادبی همه این اقوام شده است واین زبان فرا قومی می باشد که برای همدلی و همزبانی گستره جغرافیایی از شمال چین تا سواحل دجله وفرات در عراق مورد استفاده بوده و میباشد.آیا نوشتن و اندیشیدن برای گروه بزرگی از همزبانان در گستره ایران فرهنگی بهتر است یا نوشتن و اندیشیدن در محدوده قومی وبومی .؟ نگرانی از نابودی زبانها و گویشهای محلی و قومی هرچند بجاست ولی در این عصر و با اینهمه وسایل و رسانه هیچ زبان و گویشی محکوم به نابودی نیست بلکه به خواست گویشوران این زبانها بستگی دارد که از زبان قوم خود پاسداری کنند یا اینکه زبان رسمی و ادبی را برگزینند‌ یا هردو را…

  4. استاد مرادی عزیز بنده بعد از مطالعه مقالات و کتابهای ارزشمند شما خیلی خیلی به شما و ملت شریف لور ارادتمند شدم، تقاضا دارم برای نجات ملت بزرگ لور بختیاری با تاسیس موسسه ای شاگردانی را برای تداوم راه مقدستان تربیت کنید ،تا مانع اسمیله شدن قوم شریف لور که مورد هجوم همه جانبه شوونیستهای خود فارس پندار قرار گرفته اند بشوید، بطوریکه رژیم منحوس اخوندی در لباس اسلام بدترین نوع اپارتاید قومی فرهنگی اقتصادی را بر ملل مختلف ایران مخصوصا لورستانیهای عزیز اعمال میکند، فرهنگ ،زبان،موسیقی،اداب وسنن،رقص و لباسهای سنتی و داستانهای اساتیری و فلکلوریک،غذاهای محلی ودیگر مراسمات ازدواج،عروسی، و ایین های دینی….. که قوم خود فارس پندار فاقد این ویژه گی های اصل هستندکه بنیان یک ملت متمدن را میسازد ،وبه ان سبب دشمنی خاصی با ملتهای با اصالت ایران دارد و در پی نابودی انهاست، تا عیوب و کاستیهای خود را با نابودی دیگر اقوام بپوشاند و خود را توجیح کند که بله تقصیر اعراب و مغولان است که خود فارس پنداران هیچ نوع ویژگی و ارزشهای قومی ندارند ،درصورتیکه چرا غیر از خود فار س پنداران بقیه اقوام دست نخورده هستند ،پس معلوم میشود این قوم تازه به دوران رسیده خود فارس پنداران بعد از روی کار امدن رضا خان ملعون به نوعی با استحاله تهماندها و رانده شدگان دیگر اقوام به وجود امده وبه اصطلاح ملت سازی شده، در پایان از تک تک ملت غیور لورستان بختیاری تقاضا دارم مواظب زبان و فرهنگ و اداب سنن خود باشند و به هیچ وجح گول این قوم دروغگویان مجوس خود فارسپندار را نخورند، پاینده و جاوید ملت شریف لور بختیاری. درود مجدد بر استاد مرادی.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to top