امان اله خان پادشاه افغانستان ؛ پیشتاز تجدد در خاورمیانه !

نورعلی مرادی بئوار الیما

اینکه برخی تصور کنند که وجود مدرنیته یا تجدد حالیه یا نبود تجدد و مدرنیته در این سه کشور (ایران , ترکیه افغانستان ) ثمره این سه فرد(رضاخان , مصطفی کمال , امان اله خان ) یا فقدان آن یا کمبود آن, محصول این سه شخص است , بس به خطا رفته و شخصیت پردازی کرده اند !حقیقت آنکه این ٣ تن , فرزند زمان و البته مکان خویش بودند و همزمان بر قطاری که سالها بود در دنیا راه افتاده و منجمله بر سر راه به منطقه خاورمیانه رسیده بود به نام “قطار تجدد و مدریته ” * اینها هم سوارش شدند, چون برگمارده شده بودند و بنا به اقتضای آنکه این قطار در مسیر چه مملکتی بوده هموار(عثمانی ) یا ناهموار(قاجار ) , یا سنگلاخی (افغانستان ) به پیش رفت یا در نیمه راه ماند یا متوقف شد !

بی شک نیمی از موفقیت یا یا عدم موفقیت این سه تن,مرهون بافت و سنخ جامعه و سرزمین آنان بوده است .جامعه عثمانی به جز منطق کردنشین شرق آن , جامعه ای اساسا اروپایی و توسعه یافته و سرزمینی حاصلخیز , ثروتمند و مستعد جریان تجدد بود. ایران نیز هرچند از اواسط عهد قاجار, جامعه ای مهیا ی تجدد بود, اما سرزمینی , آسیایی , قرون وسطایی فقیر و بیشترین محصول صادراتی اش تریاک بود, اما کشف نفت در سرزمین های لرنشین , یک شبه , راه را براین ایران قرون وسطایی مساعد ساخت تا که ثروتمند ترین و توسعه یافترین کشور های منطقه سازد ! و بلاخره افغانستان ,همچون ایران همسایه و همزبان, با بافتی قرون وسطایی و آسیایی . هر چند که تجدد از عهد وزارت محمود طرزی (که امیرکبیر بدل او بود ) در افغانستان شروع شده بود!اما بی گمان همچون ایران که یکشبه صاحب ثروتی عظیم و بادآورده شده بود قطار دولت مدرن در افغانستان بدون سوخت , شانس حرکت و پیشروی نداشت!

بخشی دیگر از موفقیت این سه تن , نیز مدیون عصر پیش از خود و جاده صاف کنی سلسله های حکومتی پیشین بوده اندکه غالبا نه تنها انکار میشود بلکه دوران پیش از این ٣ تن(مخصوصا دوران قاجار و عثمانی ) را غالبا عصر سیاهی و عقب ماندگی قلمداد می گردد ! حال اینکه دوره قاجار و عثمانی زمینه فکری و عملی , مدرنیته و تجددآماده گشته بود و دوران این سلسله ها , دوران های انکشاف و توسعه و روشنگری بوده اند , به عنوان مثال شاهزادگان قاجار از فرهیخته ترین رجال بوده همه اهل قلم و ثبت خاطره و صاحب نشریات اند , نخستین مدارس مدرن و نظمیه ها و بلدیه ها جدید و تفکر تساوی مرد و زن و کشف حجاب و حتی اندیشه ناسیونالیسم فارس ( ملی گرایی ایرانی ) ایجاد و محصول این دوران ” قاجار”است !

مدرنیته و تجدد و تحولات و اصلاحات عهد عثمانی نیز , اظهر من الشمس و مشهود و مشهور بوده و هست ! اما نخبگان ملی گرای فارس و ترک در دوران جمهوری ترکیه و سلطنت پهلوی, به عمد, سعی بر سیاه نمایی دوران قبلی و رنگین نمایی دوران رضاخان و مصطفی کمال کردند تا این دو شخصیت و اقدامات شان برجسته تر جلوه کنند و این رویه همه حکومت ها بوده است که با حکومت های پیشتر از خود چنین کرده اند که دوران پیش از خود را همه سیاهی و تباهی و عقب ماندگی می نمایانند !(چنانکه وقتی فردوسی شاهنامه را تحریر می کرد , وقتی به عهد اشکانی رسید در چند سطر؛ ۵۰۰ سال حکومتی پارت را خلاصه کرد و گفت : از ایشان بجز نام نشنیده ام -نه در نامه خسروان دیده ام! چرا که ساسانیان به عمد تاریخ آنان را زدوده بودند !)

*عصر مدرنیته ,تجدد یا مدرنیسم دوران تاریخی بوده که کم و بیش از اواسط قرن شانزدهم میلادی در اروپا آغاز و تا عصر این حضرات (امان اله خان رضاخان , مصطفی کمال ) ادامه یافته بود . در این دوران چهره زندگی بشر در اروپا تغییراتی شگرف اساسی کرده بود . از مهم ترین حوادث این دوران پیشرفت سریع علوم و تکنولوژی جدید , انقلاب صنعتی ، وقوع انقلاب های دموکراتیک در اروپا، استقلال مستعمرات و گسترش نظام اقتصادی مبتنی بر مبادله کالا در سراسر جهان و افزایش تدریجی دین گریزی (سکولاریسم) بود .در اواخر قرن نوزدهم که پیرامون پیامدهای آرمان مدرنیته تردیدهایی مثلا توسط متفکرانی چون نیچه داشت داشت ایجاد میشد , تازه نسیم آن به خاورمیانه رسید که توفانی در کشور های ممالک محروسه ایران , عثمانی و افغانستان (مستمره هند بریتانیایی) بپا کرد !

*تقریبا ۱۴ سال پیش از آنکه , رضاخان , با حمایت انگلیس کودتا کند و با حمایت انگلیس پروسه دولت -ملت مدرن ایران بر پایه ناسیونالیسم فارس(ملی گرایی ایرانی ) را به پیش برد , در افغانستان مستعمره هند بریتانیایی , امان اله خان , این پروسه را خودجوش و در ضدیت و مقابله با انگلیس و اعلان استقلال کشورش آغاز کرد و به پیش برد !امان اله خان پادشاه تازه به تخت رسیده افغانستان , پس از مرگ پدرش در ۲۴ حمل ۱۲۹۷ ، در میان جمعیت بزرگی با حضور سفیر هند بریتانیایی در محله مرادخانی، از حکومت مستقل و آزاد افغانستان” سخن گفت و استقلال کشورش را اعلام کرد و گفت: “بعد از این مملکت من مانند سایر دولت‌ها و قدرتهای جهان آزاد است. ” و شوروی در ۲۷ مارچ ۱۹۱۹ نخستین کشوری بود که استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت.بلافاصله افغانستان از یک نظام پادشاهی استبدادی تبدیل شد به یک نظام مشروطه شاهی و برای اولین بار در افغانستان قدرت شاهی توسط قانون و موسسات سیاسی مثل کابینه، شورا دولت و محاکم عدلی محدود گردید. در این نظام , لویه جرگه ها یا انجمن های ایالتی ولایتی , حکم مجلس قانون ساز یا قانون اساسی را داشت . اولین قانون اساسی زیر نام نظامنامه اساسی تصویب شد و بیش از پنجاه نظامنامه یا قانون برای تنظیم عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به اجراء در آمد .

*دستاورد های مهم این دوره در عرصه مطبوعات تصویب نظامنامه مطبوعات و یا قانون مطبوعات در ۱۸ ماده در ماه جدی/دی سال ۱۳۰۳ خورشیدی و به دنبال آن ظهور مطبوعات آزاد یا غیر دولتی است. گسترش معارف و دانش، صنایع و مطبوعات در صدر اصلاحات قرار گرفت. بیش از ۲۰ نشریه از جمله روزنامه، جریده، مجله و نشریه های دولتی و اختصاصی و آزاد در مرکز و برای اولین بار در ولایات افغانستان منتشر شد.برای نخستین بار روزنامه های ولایتی به میان آمد، در ننگرهار، اتحاد مشرقی، در بدخشان، اصلاح، در مزار شریف، بیدار، درهرات، اتفاق اسلام، در قندهار، طلوع افغان، در پکتیا اخبارغازی، بوجود آمد و اکثر وزارتخانه نیز نشریه های خود را داشتند. وزارت معارف به نام “معرف معارف” مجله اردو در وزارت دفاع افغانستان بوجود آمد. اخبار ثروت از طرف وزارت مالیه به چاپ می رسید و در عین زمان برای تشریح و توضیح قوانین، نشریه ای منتشر می شد که به آن ابلاغ می گفتند.

* در افغانستان چندین نشریه آزاد بودند که می توانستند از کاستی ها و نارسایی ها در دولت انتقاد کند!*این در حالی بود که در آن سالها مطبوعات در کشور های همجوار افغانستان(من جمله ایران و ترکیه ) تحت کنترل شدید دولتی قرارداشت!”در ایران مطبوعات آزاد وجود خارجی نداشت و در آن سالها فقط در خارج از ایران نشریات آزاد جرات چاپ داشتند ! مثلا “حبل‌المتین” در کلکته هند، به چاپ می رسید که یک نشریه شخصی و آزاد بود یا مثلا “چهره‌نما” در قاهره چاپ می شد یا همچنین “آزادی شرق” در برلین چاپ می شد ! از این برمی آید که در داخل ایران مطبوعات آزاد جایی نداشت ! در ترکیه هم آن سالها مطبوعات شکل دولتی داشت . آسیای مرکزی در آنزمان چون بلشویک ها این منطقه های را گرفته بودند مسئله ای جدا بود !

* امان اله خان آموزش را تا سطح ابتدایی هم برای دختران و هم پسران اجباری کرد.*مکاتب «امانیه»«لیسه استقلال»«مدرسه نجات» و مدرسه دخترانه «عصمت» که حکم دانشکده های امروزی را داشت را در پایتخت با معلمان فرانسوی , مصری و ترک ایجاد کرد .* مدارس فنی- حرفه ای، مانند تلگراف، هنر، نقاشی ، نجاری ، ساختمان­ساز ی ، کشاورزی، شیشه ­سازی، حساب­داری ، دارالعلوم­ العربی، پلیس، موسیقی، بافندگ ی ، معمار ی ، بهداشت زنان، تدبیر منزل زنانه و… در کابل تأسیس گردید و مدارس مشابه در استان­ های جلال ­آباد، قندهار، هرات و مزار شریف نیز ساخته شد!*دختران و پسران دانش آموز برا ی تحصیلات به کشورهای فرانسه، آلمان، روسیه و ترکیه فرستاده شدند.*تعداد ی معلم در گروه­های بزرگ عشایری فرستاد تا در کوچ همراهشان باشند و آموزش دهند!*امان اله خان با اهدای کتب شخصی خود و دادن عمارت و کتاب­خانه غنی و نفیس نایب­ السلطنه،، کتاب­خانه­ ملی را تأسیس کرد !*اولین گروه دانش­جویان دختر، در رشته پرستاری به ترکیه اعزام شدند.* امان اله خان بر طبق ماده هشت قانون اساسی جدید که بیان می کرد ” همه مردم افغانستان، بدون تفوق دینی و مذهبی، تبعه افغانستان محسوب می­شوند ” و ماده نهم آن که آورده بود : « کافه تبعه افغانستان در امور دینی ومذهبی ونظامات سیاسی دولت پابند بوده و آزادی حقوق شخصی خود را مالک هستند» عمل کرد به دنبال آن «مراسم مذهبی و تکیه­ گاه­ های پیروان مذهب شیعه امامیه عملاً آزاد شد و بردگان هزاره، میراث دوره امیر عبدالرحمان از بردگی نجات یافت»!لازم به یادآوری است که تا پیش از این که وی بردگی را لغو کند , شیعیان هزاره توسط سنی ها به بردگی فروخته می شدند ( همزمان نیز در شوروی با قدرت گرفتن کمونیست ها در آسیای میانه , لغو بردگی شد و بردگان که بیشتر شیعیان ایرانی( فارس خراسانی و ترک آذربایجانی و مازندرانی) بودند از بندگی سنیان ترکمن و ازبک , خلاصی یافته بودند )!

* از دیگر اقدامات اصلاحی امان اله خان پادشاه افغانستان ، جدا ساختن امور عمومی از مذهب , منع کردن نسوار، قمار، چرس، الکل، و در عوض ترویج وسایل تفریح و سرگرمی مانند سینما و تئاتر، آموزش یک­جای(مختلط) دختران و پسران در مدارس، تعیین حداقل سن ازدواج به ۱۸ سال ، تبدیل تاریخ هجری شمسی به تاریخ میلادی، امتحان­ گیری از ملایان و جواز گرفتن امامان مساجد از دولت بود!

*بر خلاف رضاخان که مرد ی عامی و سواد نیاموخته بود و اقدامات اش جدا از آنکه فرمایشی و با حمایت بیگانه ,مخصوصا انگلیس ها بود , گروهی از نخبگان قومگرای فارس (ملی گرای ایرانی ) نیز گراگرد وی بودند که خط و مشی و راه و چاه به وی ارائه می دادند , یا حتی مصطفی کمال که از رهنمود های کسانی چون “اینونو “بهره ها می برد و از کشاکش نظام بلشویکی و دول اروپایی و حمایت آنان به نفع خود سود می برد , اصلاحات امان اله خان اما نه تنها بلذات و خود جوش بود که فاقد حمایت داخلی از سوی دربار محافظه کار . و نخبگان و روحانیان کهنه گرا و همچنین فاقد حمایت خارجی (انگلیس استعمار گر سابق آن کشور ) بود . حامی پرپا قرص وی کسی نبود جز ملکه ثریا ,همسر فاضل و فرهیخته اش که نه تنها یار و یاور که الهام بخش اقدامات اصلاحی و رفرم های پادشاه بود بود . که این خود از وجه اختلافات این سه رهبر جهان سومی بود !رضاخان شخصا مردی عامی و مستبد و زن ستیز بود و زنان خاندان اش را در اقداماتش , مشارکت نمی داد ! در زندگی مصطفی کمال , زن اصلا غایب بود !

اما بار بسیاری از اقدامات اصلاحی امان اله خان در حوزه زنان و خانواده بر دوش همسرش ملکه ثریا بود !زنی شجاع و فاضل, زاده شده در یک خانواده نویسنده و سیاستمدار نامدار افغان که هم پدر و هم پدرکلانش(بزرگش ) و پدر پدر کلانش، همگى شاعر، نویسنده، هنرمند و هنر دوست و روشنفکر و سیاستمدار بودند. پدر وی محمود طرزی , برای نخستین بار زمزمه اصلاحات و تجدد را در زمان پادشاه قبلی آغاز کرده بود . بعدها چون به خاطر اصلاحات اش مورد غضب روحانیون و شاه قرار گرفت به سوریه تحت اشغال فرانسه تبعید شد که ملکه ثریاهمانجا در دمشق متولد گردید .ملکه ثریا معروف به ” شاه خانم “(شهبانو )!این زن زیبا و زیرک و آگاه بر زبانهاى ترکى و فرانسه و عربى و فارسى مسلط بود و سخنران پرشور و مؤثرى بود. وی برای نخستین با در صحن لویی جرگه , چادری ( چادر افغانی ) اش را از سر بدراورد و بدست خود پاره کرد و بدینسان زنان افغان برای نخستین بار بدون چادری اجازه یافتند در محافل و ادارات شرکت کنند !بنابر در خواست ملکه ثریا، در تابستان ١٩٢٨ «انجمن حمایت نسوان» تشکیل شد و دوازده نفر از زنان بافهم کابل اداره انجمن را بدست گرفتند و خواهرشاه کبراجان مسئولیت اداره این انجمن را بدوش گرفت. بدینسان براى نخستین بار زنان در کار اداره مملکت با مردان شریک شدند. به شاروالی(شهرداری ) دستور داده شد تا لیست زنان بیوه و بی سرپرست را ترتیب و آنها را در شفاخانه‌ها و آزمایشگاه ها شامل کار نماید.

شخص ملکه ثریا اداره مکتب زنان را با همکارى عده ئى از زنان روشنفکر کابل به عهده گرفتند. کار نشر مجله «ارشاد النسوان» را مادر ملکه (اسما اسمیه) و خواهرش، بدوش گرفتند.”ارشاد النسوان” نخستین نشریه مخصوص زنان بود که در دوران اصلاحات امانی در اول حمل سال ۱۳۰۰ خورشیدی به مدیریت اسما رسمیه، همسر محمود طرزی در کابل منتشر شد.بیشتر مطالب ارشاد النسوان که زیر نظر مسقیم ملکه ثریا همسر امان‌الله خان منتشر می‌شد، مطالب آموزشی برای زنان و دختران بود. اخبار زنان، آداب معاشرت زنان، آشپزی، خیاطی، تربیت کودک و خانه داری، مهم ترین مطالب این نشریه را تشکیل می‌داد!وی همچنین دانشکده ” عصمت” را برای بانوان تاسیس کرد .به خواهش وی تعدادى از دختران را براى فراگیرى تحصیلات عالى در رشته‌هاى طبابت و و پرستاری و غیره به خارجه فرستاد ند . ازدواج با دختر صغیررا ممنوع اعلان شد و ازدواج مرد با چهار زن را به یک زن محدود گردید و در مورد گرفتن عروسى قیوداتى وضع کرد تا فشار عروسى را از روى شانه‌هاى خانواده داماد کم کند. و نیز سن ازدواج را براى مردان ٢٢ سال و براى دختران ١٨ سال تعیین نمود !

*مسافرت امان اله خان و ملکه ثریا در اروپا مورد استقبال دول اروپایی و همچنین مصفی کمال قرار گرفت. تنها حکومت ایران از ابراز گرمی و حرارت خود داری نمود، زیرا ملکه افغانستان همراه با زنان معیتی شان بدون رو پوش به آنجا(مشهد الرضا ) رفته بودند، در حالی که زنان ایران آن روز در قید حجاب بسر می بردند و شاه ایران ورود ملکۀ افغانستان را بدون نقاب، مخالف عنعنۀ(سنن) کشور خود شمرد چرا که از واکنش تند روحانیان بیم داشت !گویا در همین سفر در تهران , رضاشاه که به توصیه نخبگان ملی گرای فارس , پروسه ناسیونالیسم آریایی را به پیش می برد , تصمیم خود مبنی بر تبدیل نام کشورش در مجامع بین المللی را از ” پرسین ” به ” ایران ” علنی کرد و از پادشاه افغانستان برای کاربرد نام ” ایران ” برای دولت -ملت اش , اجازه خواست ! چرا که سخت تحت تاثیر آریایی گرایی هیتلر قرار داشت و از دیگر سوی ,نام ” پرسین ” که در افکار جهانی و اروپایی آن روز معادل عقب ماندگی و کشوری قرون وسطایی بود , ناخوشایند بود برای او, که کشور مدرنی را با ثروت باد آورده نفت میخواست پی ریزی کند!امان اله خان نیز که ان سالها قصد داشت ناسیونالیسم مستقل خودش( پان افغانیسم ) را بر پایه قومیت خویش (پشتو )همچون آن دو دیگر رهبر معاصرش , رضاخان (پان ایرانیسم بر پایه قومیت فارس ) و مصطفی کمال ( ناسییزنالیسم ترکی ) پایه ریزی کند , و سعی بر تقویت عنصر پشتو و زبان پشتو و تضعیف زبان فارسی و محو هویت تاریخی ایرانی خراسان یاهمان افغانستان بود بالطبع , از خدا خواسته , پیشنهاد وی را پذیرفت که بعدها در طی نامه ای کتبی , که بین دو کشور ردوبدل شد , با این امر موافقت کرد !

و گویا در همین مسافرت وی بود که مصطفی کمال آن پند سراسر حکمت را به پادشاه افغانستان گوشزد کرده بود که” که پیش از همه و قبل از اصلاحات , حتما و حتما ,” اردوی قوی ” برای سرکوب مخالفان چه مذهبی و چه قومی تشکیل دهد !”این پند از آن روی شایان توجه است که قطار مدرنیته ایی که آن روزگار براه افتاده بود و این سه تن سوارش بودند , بارش نه دمکراسی که ناسیونالیسم مبتنی بر سه قومگرایی” پشتو , فارس و ترک” بود! از این رو توسعه‌ی عمرانی و صنعتی و بالتبع فرهنگی و ملی بر پایه قومیت برگزیده شان میسر نبود مگر با توسعه‌ی نظامی و میلیتاریسم (نظامی‌گری) که تنها راه حل برای از سر راه برداشتن مقاومت های قومی و مذهبی بود . بالتبع هم رضاخان و هم مصطفی کمل پاشا که هر دو نظامیانی بودند از طبقات فرودست جامعه خود آنچنانکه دو سه عقبه خانوادگی آنها هنوز ناشناخته است و آبدیده رنج و سختی و عتاب و حقارت بطن جوامع خود, بی ذره ای رحم و شفقت از همه گونه شگردها و تسلیحات نظامی ( بمباران هوایی , سلاح شیمیایی , قتل عام , کوچ اجباری, ترور , مسمومیت ) علیه دشمنان خود ( علوی ها در ترکیه و لرها در ایران ) برای رسیدن به اهدافشان خوداری نکردند حال آنکه امان اله خان نجیب زاده ای اشرافی و همسرش روشنفکری اصیلزاده بود ند که گمان داشتند بی یاری بیگانه و بدون سرمایه نفت که پشتوانه تشکیل یک ارتش قوی است و بدون بکارگیری طرق نظامی وخشونت بار, دولت -ملت مدرن مبتنی بر ناسیونالیسم مورد نظرشان در آن سرزمین امکان پذیر است .

*با این همه اختلافات , آنچه وجه مشترک مدرنیته ایی است که این سه تن در آن دوره رهبری اش کردند و به پیش بردند , وجه قومگرایی و ناسیونالیستی این هر سه نظام دولت/ملت مدرن بود ! که قصد داشتند مدرنیسم و تجدد را با رنگ و برچسب قومیت برگزیده خودشان به پیش ببرند هم از این روست که ما” همه مظاهر نو و جدید مدرنیسم و تجدد را در این سه کشور با رنگ و لعاب و برچسب این سه ناسیونالیسم می شناسیم و به خاطر می آوریم” ..

امان اله خان که همچون دو همقطار دیگرش در ایران و ترکیه ,همزمان که اصلاحات و توسعه جامعه و تحکیم ملی گرایی مورد نظرش ( پشتو) را به پیش می برد ,همزمان سعی بر محو واپسگرایی دینی ,مذهبی , تضعیف روحانیون و همچنین به حاشیه راندن زبان فارسی و فارس زبانان تاجیک را داشت , و از قضا سرانجام او و اصلاحات او با شورش حبیب‌الله کلمکانی که هم فارس زبان تاجیک بود و هم واپسگرای دینی , نا تمام ماند و به خاموشی گرایید ! امان اله به قتل رسید و حبیب اله کلمکانی معروف به بچه سقا یک فارس زبان از طبقات فرودست جامعه که در بچگی در کوچه ها ی کابل سقایی می کرد به پادشاهی رسید !حبیب الله در اولین اقدام خود قانون اساسی را لغو کرد، مدارس دولتی را بست، به جای تقویم خورشیدی تقویم قمری را رایج کرد، حجاب را برای زنان اجباری اعلام کرد، مالیات و محصولات غیر شرعی را لغو کرد و خواستار اعمال قوانین شرعی شد .

حکومت وی را شاید بشود” پدر جد حمهوری اسلامی ایران , افغانستان و نهضت اسلامی تاجیکستان ” نامید ! از همان حوزه جغرافیایی (از حوزه حاشیه کویر مرکزی و شرق ایران در فلات ایران تا اعماق فلات هندوکش و پامیر در افغانستان و تاجیکستان ) ,از همان زبان(فارس زبانی و ازهمان تبار(تاجیک )!

اولین سخن رانی این تاجیک فارس زبان با همان لهجه فارسی محلی اش وقتی که به حکومت رسید چنین بود :. مه (من) اوضای (اوضاع) کفر و بی‌دینی و لاتی‌گری حکومت سابقه ره دیده، و برای خدمت دین رسول‌اله کمر جهاده بسته کدم(بستم )، تا شما بیادرها (برادرها) از کفرولاتی‌گری نجات بتم(بدهم )، مه بادازی (بعد از این) پیسه (پول) بیت‌الماله به تعمیر و متب (مکتب-مدرسه ) خرج نخات کدم (نخواهم کرد) بلکه همه ره به عسکر خود میتم (میدم) که چای و قند و پلو بخورن، و به ملاها میتم که عبادت کنن، و دگه، مه پاچای (پادشاه) شماستم، و شما رعیت مه می‌باشین، بروین بادازی همیشه سات (همه وقت) خوده تیر کنین(خوش باشین)، مرغ‌بازی، بودنه بازی کنین، و ترنگ‌تامه ( چاق و شاداب و سُر و مُر) خوش بگذرانین»

منابع ::*ملکه ثریا بنیان گذار موسسه ی نسوان و آزادی زن افغان(دانشنامه افغان )*امان الله خان در عصر معارف افغانستان. کاظم قاسمی *شور و شکستِ اصلاحات و سلطنت ده ساله در نُـه جمله اولِ امیر امان الله خان.استاد غلام حیدر یگانه*صفحه از تاریخ و خاطرات من: کبیراله سراج *نهضت زنان در دوران امانی. سیما رسولی *چرا اصلاحات امانی شکست خورد؟. ایوب آروین*دوره امان الله خان و نخستین تجربه آزادی مطبوعات .عبدالله شادانتصاویر:- مصطفی کمال ,امان اله خان , رضاخان -ملکه ثریا و امان اله خان پادشاه افغانستان-ثریا ملکه افغانستان-ملکه ثریا و امان اله خان پادشاه افغانستان-ملکه ثریا در گفتگو با مصطفی کمال

امان اله خان پادشاه افغانستان ؛ پیشتاز تجدد در خاورمیانه !

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to top