منظومه کودکانه” رز و میش”

نورعلی مرادی بئوار الیما

منظومه شعر کودکانه لری ” موه و بز “مناظره و مباحسه بین یک درخت موه ( نخل ) و یک بز بود .این منظومه در افواه و بین عموم و در برگردان به فارسی به غلط به ” رز و میش” ترجمه و مشهور شده بود چرا که موه( نخل ) لری را مو ( انگور ) فارسی پنداشته و انگاشته بودند و رز ( درخت تاک و انگور ) برگردان کرده بودند ..شاید هم علت این بود که اغلب این مکتب لری در سرحد و سردسیرات یعنی چارمال بختیاری یا الیگودرز و ازنا , تدریس می شد که این این درخت و این اصطلاح معمول نبود !


بخشی از متن این منظومه کودکانه که در مکتبخانه های لری در چارمال بختیاری تدریس می شد :

به فرمان خدای لایزالی / پدید آمد قضا را خشکسالی
در آن سال از قضا باران نبارید / علف در کوه و صحرا قطع گردید
شده ضایع تمام گاو و گله / نمی دیدند مردم رنگ غله
تمام اسب و خر از پا درافتاد / شتر بی پا شد و استر در افتاد
تمام جانور گشتند بی جان / نمی بودی به عالم هیچ حیوان
قضا میشی ز دست مرگ در رَست / که صاحب اندرون خانه اش بست
بدادش یونجه و هم پنبه دانه / که شاید سال افتد زین بهانه
خزان بگذشت و آمد پیش نوروز / تمام باغ و صحرا سبز فیروز
که صاحب میش را بردی به باغش / که شاید زات برافروزد چراغش
چو مشک رفته چندی سوی بُستان / فرامش کرد سرمای زمستان
به دندان برگ رز می کند آن میش / به چوب رز همی زد از عقب نیش
رَز از بی طاقتی آمد به فریاد / که ای میش از جفایت داد و بیداد
بخور از برگ رز از آنچه خواهی / مخور چوبم، ندارم من گناهی
جواب رز بداد آن میش رنجور / که تو حاصل نداری غیر انگور
ببین محصول من از قدرت الله / پسندیده مرا شاه فلک جا
چه کرد و چه لر چه ترک و تاجیک /شل و کور و کچل بینا و تاریک
اول بره، دوم پوست، سوم شیر / پنیر و کشک و روغن هم به تقدیر
ز پشم میش باشد هفت اقلیم / گلیم و توبره، خورجین و جاجیم
ز پشم میش باشد ای خداوند / جُل اسبان چو دارند بند و پالند
که اصل میش از زَر بیش باشد / نمد ها هم ز پشم میش باشد
رَز- چو تو تنها بمانی در بیابان / خورندت روبه و زاغ و شغالان
میش- ولی دادی شراب خام ابتر / که لعنت کرده است او را پیامبر
هر آنکس که شراب از تو چشاند / رَود در دوزخ جاوید مانَد
رز- ز من سازند حلواهای هفت رنگ / که خلقان می برند فرسنگ، فرسنگ
که من باشم شراب خوب رویان / تویی دائم خائف از بیم گرگان
شراب از دانه ی انگور باشد / که اندر مجلس فَغفور باشد
جوانانی که می نوشند پیاله / رُخ آنان شود مانند لاله
مویز و میوه و پالوده دارم / همه چیزی به خود آلوده دارم
گهی سرکه گهی دوشاب دارم / همیشه سبز و خرم پر ز بارم
سَویق تخم من اندر جبال است / نخورده کس مگر صاحب کمال است
جواب رَز بداد آن میش پر فن / که ای نادان مکن این حرف با من
مرا گر سر برند گوشتم و دنبه / تو را گر سر برند چوبی و کنده
رز- سرم را گر برند آرَم جوانی / تو را گر سر برند بی سر بمانی
چو میش از رَز شنید این حرف معقول / بگفت آری قبول از حرفِ مقبول

برای شنیدن بخشی از این منظومه و طرز سرایش آن به آلبوم: موسیقی بختیاری منظومه ها
اثر منصوره ثابت زاده مراجعه کنید

منظومه کودکانه” رز و میش”

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to top