هر جنبش سکولاری ,لزوما دمکرات نیست !

نورعلی مرادی بئوار الیما

در مقاله علیرضا نوریزاده>(روشنفکر گرفتار مذهب و روشنفکر آزاد)این پاراگراف مرا به خنده انداخت که درباره صادق زیناکلام, ایشان ,چنین داد سخن می دهد :”
…به این ترتیب زیباکلام عقل پویا و مردمسالارخواه خویش را از عواطف خداجویانه خود جدا کرده است و من تردیدی ندارم اگر روزی زمینه برپائی یک نظام مردمسالار سکولار در کشور پیدا شود او با همه دل و جان حامی اش خواهد بود””(؟!)

آقای صادق زبام کلامی که به صراحت از اعمال ننگین قاطر چی بیسوادی که کودتاچی , دیکتاتور , مستبد , جانی و قاتل و سارق و غارتگر املاک خالصه و اموال اشراف قاجار و سران عشایر بود , یعنی از °رضا قلدر معروف به رضاخان° صرف به جهت” ملی و” “سکولار” و” مدرن” بودن وی دفاع می کند و کودتا و اعمال ننگین او را جهت تحکیم ناسیونالیسم آریایی پارسی و وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران , پنداشته و تایید می کند؟!

رضاخانی که “
…آزادی‌هایی که در جریان انقلاب مشروطه به دست آمده بود در دوره این قهرمان ملی و سکولار از بین رفت. بسیاری از رقبا و مخالفان وی زندانی و در زندان کشته شدند. در میان مقتولان چند نفر از وزیران وی مانند عبدالحسین تیمورتاش، سردار اسعد بختیاری و نصرت‌الدوله، برخی از روسای ایلات مانند صولت‌الدوله قشقایی، برخی از شعرا و ادیبان مانند میرزاده عشقی و محمد فرخی یزدی و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی (مانند سید حسن مدرس و ارباب کیخسرو شاهرخ) نیز دیده می‌شوند,برخی از وزرا و نزدیکان وی نیز (مانند علی‌اکبر داور وزیر عدلیه)از ترس اتفاقات مشابه خودکشی کردند.علاوه بر این افراد، کشتارهای دست جمعی قوم لر(فیلی , کهگیلویه، ممسنی و بختیاری)در عملیات معروف “فتح لرستان “(؟!) مشهور خاص و عام است …

تصرف به زور اموال و املاک امیر عشایر خلخالی ,اقبال السلطنه ماکویی ,سردار معزز بجنوردی و خوانین بختیاری و غصب املاکی به وسعت سرزمین بلژیک به نفع خود و خانواده اش ..

..مجلس شورای ملی در زمان وی , جنبه نمایشی پیدا کرد و انتخابات با دستور از بالا و بر پایه فهرست‌هایی از نمایندگان مورد تائید او انجام می‌شد.حتی مصونیت پارلمانی نمایندگان مجلس (مانند جواد امامی، اسماعیل عراقی و رضا رفیع) که همگی از هواداران قبلی رضا شاه بودند سلب شد و آنان نیز دستگیر و زندانی شدند.به همین منظور زندان قصر طراحی و ساخته شد و اولین زندانی آن، سازنده آن یعنی سرتیپ محمد درگاهی بود..
در عهد رضاخان ملی گرا و سکولار, نه تنها همه گونه فعالیت سیاسی گروه‌های چپ مانند حزب کمونیست ایران و گروه ۵۳ نفر که حتی فعالیت‌های اجتماعی زنان نیز متوقف گردید و جراید و روزنامه‌ها تحت انقیاد کامل درآمده و یا تعطیل شدند. .رضا خان . نه تنها تمامی احزاب به جز حزب طرفدار خود را ممنوع کرد ، بلکه نزدیک ترین مشاورین خود مثل تیمور تاش و اسعد بختیاری و نصرت الدوله را نیز به قتل رساند .انسان فرهیخته ای چون تقی ارانی در زندان او کشته شد .شاعر و هنرمند برجسته ای چون میرزاده عشقی به دستور او ترور شد..

استبدادی که این قهرمان ملی , ناسیونالیست و سکولار , بر قرار کرد تمامی ارزوها و امال مردمی را که برای آزادی از ستم شاهان قاجار در دوران مشروطه مبارزه کرده بودند نقش بر آب ساخت””

مصطفی کمال نیز چنین بود و چنین کرد .او نیز سکولار , مدرن و ناسیونالیست بود و خلافت عثمانی و دین کهن را برانداخت و خود از نو پیغمبر کیشی نو به نام کمالیسم شد که جمهوری ترکیه سکولار ,مدرن و ملی را بر بستر کودتاهای خونین , صدها گور دستجمعی (toplu mezarlar),هزاران قتل مجهول بدون فاعل (faili meçhuller), قتل های زنجیره ای بازرگانان کرد( Kürt işadamları cinayetleri)شکنجه گاه هایی چون زندان دیاربکر , قتل عام های درسیم , مرعش , ملاطییه, سیواس , , و بر پیکر هزاران قربانی ترک وزازا وکرد و علوی و دیندار و چپ و روشنفکر و شاعر و دگراندیش بنا ساخت !..

صدام حسین هم سکولار و ناسیونالیست بود و عراق مدرن و سکولار بنا نهاد که هنوز اعراب سنی عراقی ناسیونالیست سکولار , در حسرت آن روزگاران اند ! روزگاری که قتل عام حلبچه و انفال لرهای فیلی و و قلع و قمع شیعیان رقم می خورد !

همچنانکه که هیتلر و امپراتور ژاپن هم سرزمین هایشان را مدرن ترین و صنعتی ترین و قدرتمند ترین ممالک زمان خود ساختند,همه این رهبران خاورمیانه ای مدرنیته , سکولار و ناسیونالیست نیز چنین کردند !

فراموش نباید کرد که همه مصائب و بلایاء در خاورمیانه , که امروز به آن دچار است , به سبب آن است که این مستبدان سکولار , سیستم جامعه دینی را در نوردیدند لاکن سیستمی مدرن و “سکولار” اما “منهای دمکراسی و حقوق بشر “پایه ریختند که جوامع ما , هنوز قربانی این پایه کج نهادند که گویا اصلاح پذیر هم نیست !؟

روشنفکران دین گریز و جوامع دین زده ,آنچنان که حسرتکش سکولاریسم و ناسیونالیسم اند , در تلاش دمکراسی و حقوق بشر نیستند .گویا که ما به جز فاشیسم دینی و فاشیسم ملی , راه سومی نمیشناسم و قرار است که این در فقط بر این دو پاشنه بچرخد و حاکمیت از ملی گراهای دیندار به ملی گراهای بی دین دست به دست شود..

هر جنبش سکولاری ,لزوما دمکرات نیست !

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to top