قصیده ای به زبان لوری(لُری) از شاعری شیرازی مربوط به نیمه دوم قرن هشتم هجری قمری

نورعلی مرادی بئوار الیما

شیخ ابواسحاق احمد بن حلاج اطعمه، معروف به بسحق اطعمه، شاعر نیمهٔ دوم سدهٔ هشتم و سدهٔ نهم در نیمه دوم سده هشتم هجری قمری در شیراز متولد گردید. دیوان وی نخستین بار در استانبول به سال ۱۳۰۲ چاپ شده است در میان اشعار وی قصیده ای وجود دارد که در عنوان آمده (و له فی الکُردیات و اللوریات) و در آخر هم مصحح، مذکور شده که (تصحیح این قصیده موقوف به دانستن زبان لوری است)

دو نکته شایان ذکر است
١) اینکه برخی دوستان لُررا لور می نویسند , طبق این متن و سایر متون سابقه دار بوده و چیزی جدید نیست که کسی بر آن خرده بگیرد و لور و کورد و تورک نوشتن را همچون آن مثلا ژورنالیست , خانم فرزانه(؟!) روستایی , آن را دلیل بر تجزیه طلبی بداند !!
٢) دیگر اینکه مصحح این کتاب گویا “میرزا حبیب اصفهانی” معروف است که اصلا اصفهانی نیست بلکه از روستای ” بن “بختیاری, نزدیک سامان وو اصلا از ترک های بختیاری بوده که چون در اصفهان اقامت کرده بود, به اصفهانی معروف شد . وی مترجم و به قولی نویسنده(؟) کتاب مشهور ” حاجی بابای اصفهانی ” است .او بعدها به استانبول و دربار شاه عثمانی و کتابخانه وی راه و منزلت یاف و کتاب ” قاموس الخطاطین” را نوشت و به شاه عثمانی هدیه کرد وی کتاب های فارسی بسیاری را در کتابخانه سلطنتی عثمانی به امر شاه تصحیح کرد که این کتاب که این از این جمله است …

٣) زبان قدیم مردم شیراز, صرفنظر از ویژگی های مستقل خود , به گویش های رایج امروزی لری و گویش های منسوخ شده لری (همچون گویشی که باباطاهر عریان به آن شعر گفته ) بسیار نزدک بوده است و به نظر بنده خود گویش قدیم شیرازی گویش لری بوده که از زبان پهلوی به جا مانده بوده است که بعد ها با شیوع زبان دری (فارسی ) که از افغانستان و تاجیکستان امروزی برآمد , منسوخ شد متاسفانه ..

و اما
همه می دانند که زبان مردم شیراز و استان فارس , چند قرن پیش در عهد حا فظ و سعدی و نویسنده این کتاب ,نه زبان فارسی (دری ) که به گویشی پهلوی , همچون لری , صحبت می کردند و بعد ها و کم کم این شهر فارسی زبان و مردم فارس شده اند و همه این شاعران به زبان خود در دیوان شان , به زبان شیرازی قدیم شعر دارند و موجود است .

دوستی زبانشناس , از شیراز , مدعی بود که این قطعه شعر به زبان قدیم شیرازی , و نه لری است.سوالی از این دوست و دوستانی که این متن را لری نمی دانند و به گویش شیرازی قدیم می خوانند , دارم که ایشان چه تعریفی از زبان لری و گویش قدیم شیراز دارند ؟ این گویش قدیم شیراز زبانی مستقل بوده یا شعبه ای از زبان لری ؟

برای من جای سوال است که این جزیره های زبانی ادعایی مستقل در داخل جغرافیایی که گویش های تعریف شده لری درآن منتشر و رایج است از منظر زبان شناسی چه توجیه ای دارد ؟ دزفولی ها از گویش مستقل دزفولی و شوشتری ها از گویش مستقل شوشتری یاد می کنند و گاه آن را گاه لجوجانه از سر عناد ی که به لرها و فارس شیفتگی دارند, گویشی و لهجه ای از فارسی می پندارند (آقای وزیری نامی کتابی نوشته به نام : فارسی شوشتری ؟!) حال آنکه علم زبانشناسی با قاطعیت بیان می کند که این گویش , دزفولی و شوشتری زیر مجموعه زبان لری است ..

اصولامقوله زبانشناسی در ایران به اغراض سیاسی , قومی آلوده است متاسفانه ..

باید بدانیم که اختلافات مذهبی , فرهنگی , منفعتی , اقتصادی , سیاسی بین گویشوران یک زبان , سبب شده که برخی گویشوران , خویشاوندی زبانی خود را با دیگری , انکار کنند و اینکه زیر مجموعه یک عنوان قومی خاص چون لررا نپذیرند , یا به جهت منافع, و قرابت های سیاسی فرهنگی مذهبی خود را به گروه زبانی صاحب اقتدار و حاکمیت بچسبانند ( همچون آن محقق شوشتری که مدعی شد شوشتری گویشی فارسی است نه لری )….

باید گفت وابستگی های زبانی از تعلقات قومی , جداست یعنی ممکن است گروه (a) با گروه (b) از جهت زبانی خویشاوند باشند ,ولی به جهت تعلقات مذهبی , فرهنگی , اجتمایی , اقتصادی طولانی که گروه (a)با گروه (c) داشته یا دارند , همه تعلقات زبانی خود را گروه با (b) انکار و خود را به گروه (c) منسوب کنند..

زبانشناسان فقط بر زبان و نزدیکی زبان تاکید می کنید ..ولی مردم عادی , جور دیگر می اندیشند ..آنچه یک ملیت را از دیگر ملیت ها جدا یا وصل می کند فقط زبان نیست…قوم گرایان فارس مدعی اند که لری از لحاظ تقسیم بندی زبانی جزوه زبان های ایرانی جنوب غربی است همچون فارسی..پس لرها ها به فارس نزدیکتر اند از همه اقوام دیگر .. حال اینکه لرهای جنوبی (ممسنی بختیاری , بویراحمد کهگیلویه) در فرهنگ و آداب و رسوم و موسیقی وبه به لرهای شمالی (ثلاثی ,لک ها, فیلی ها و کلهر ها )نزدیکتریم . . یا بر عکس قوم گرایان کرد مدعی اند که لک ها , فیلی ها و کلهر ها ,چون به زبان هایی از شاخه شمال غربی که کردی نیز از آن جمله است , صحبت می کنند , پس آنها کرد هستند , حال آنکه , لک ها , فیلی ها و کلهر , بیش از آنکه به یک کرد سوران یا یک کرد کرمانج شباهت و نزدیکی و قرابت داشته باشند , به لرهای جنوبی, در تاریخ و خلق و خوی و موسیقی , مذهب و آداب و رسوم و نژاد و فرهنگ نزدیکترند بدون شک …
..ایرانی ها و آلمانی ها هردو به زبان های هند و اروپایی صحبت می کنند ولی چه شباهتی در فرهنگ و خلق و خوی رنگ و بو و شکل و زندگی و ؛؛؛ یک ایرانی و آلمانی هست ؟ هیچ !!
زازا ها و هورامی ها با اینکه زبان شان کردی نیست و خزری (کاسپین ) است ولی تاریخ ؛ جغرافیا ؛ مذهب مشترک با کردها ؛ از آنها کرد به اجبار ساخته است ..دزفولی و شوشتری از لحاظ زبانشناسی زیر شاخه زبان لری اند ولی مردم این شهر خود را لر نمی دانند و هویت مستقلی برای خود قائل اند ..افغان ها فارسی صحبت می کنند ولی زیر بار ایرانی بودن نمی روند ,,تاجیکها همینطور …

اینجا در آلمان که من هستم زبان های هلندی ,سوئد ی , دانمارکی نروژی از لحاظ تعریف زبانشناسی زیر مجموعه *زبان های ژرمنی * است و اختلافشان با زبان آلمانی شبیه است به فارسی و لری و کردی یا همان لری و دزفولی مثلا ..ولی آنها خود را آلمانی نمی دانند و کشور و سرزمین خود را دارند و دشمنی دیرینه بین این ژرمن های خویشاوند سبب شده , که مثلا هنگام خواندن سرود مارش ملی هلند ( در جام جهانی فوتبال اگر دیده باشید ) در جایی از سرود ملی هلند ذکر میشود که * ما مردم ژرمن* این قسمت را هلندی ها به خاطر کینه با آلمانی ها ,زمزمه نمی کنند …

کلا سوتفاهم از آنجا ناشی میشود که تفاوتی بین «موقعیت علمی زبان» و «هویت قومی» قائل نیستیم. تعلقات قومی از وابستگی های زبانی جداست .و به جز زبان ؛ البته که جغرافیا , تاریخ , مذهب , عامل های مهم اند در شکل گیری یک ملیت…

خلاصه کلام آنکه شاید حساسیت به اینکه ما گویش این شهر یا آن شهر را لری ندانیم و به دیگری منسوب کنیم , گاها نه از سر یافته ها و داده و استنتاجات زبان شناسی و علمی که از سر اغراض سیاسی , فرهنگی وعناد با این قوم و خوشایند بودن قوم دیگری است ..و این در مملکت ما که علم و عالم به اغراض و امراض آلوده است بسیار است بدبختانه

قصیده ای به زبان لوری(لُری) از شاعری شیرازی مربوط به نیمه دوم قرن هشتم هجری قمری

2 thoughts on “قصیده ای به زبان لوری(لُری) از شاعری شیرازی مربوط به نیمه دوم قرن هشتم هجری قمری

  1. موقعیت اقتصادی، اجتماعی لرها در اقلیم خوزستان که سرزمین خودشونه باعث شده مردم در شهر دزفول ،مردم لر رو مهاجر خطاب کنند ،اینکه گویش خودشون رو لری بدونن که …..
    صد افسوس واسه این بختکی که به جان ما مردم لر افتاده ودر این ۱۰۰ سال اخیر اینچنین تضعیف شدیم

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Scroll to top